ملخص الجهاز:
"اور:حال،با گذر سالها،میتوانید بگویید،آیا مضمونی وجود دارد که توجه شما را در مقام یک شاعر،به خودش جلب کند،درونمایههایی که احساس کنید دلتان میخواهد دربارهشان شعری بسرایید؟ پلات:احتمالا این مضمون آمریکایی است:چیزیکه بهنظرم موفقیتی است تازه،که با«مطالعات زندگی رابرت لاول Robert Lowell »بهدست آمد،این پیشرفت چشمگیر در تجربه عاطفی و کاملا شخصی،که بهنظرم تا اندازهای تابو بوده،من را بهوجد آورده است.
اور:آیا این بدانمعنا است که شعر معاصر انگلیسی در قیاس با آمریکا از زمان عقب است؟ پلات:خیر،اگر بشود گفت،کمی در مضیقه است.
آیا شما اشعارتان را آگاهانه،طوری سرودهاید که وقتی با صدا بخوانند،هم واضح و هم مؤثر باشند؟ پلات:این چیزی است که در اشعار اولیهام نبود.
اشعاریکه اخیرا سرودهام،آنهاییکه خیلی تازهاند،را باید با صدای بلند بخوانم، با خودم بر زبان بیاورم،و فکر میکنم این پیشرفتی است در نوع نگارشم،که کاملا برایم تازگی دارد و وضوح آنها از این امر ناشی میشود که بر زبانشان میآورم،با صدای بلند میخوانم.
اور:فکر میکنید یکی از اجزاء سازنده شعری خوب این است که بتوانید آنرا بهنحوی موثر با صدای بلند بخوانید؟ پلات:خب،این تصور حالا در من ایجاد شده،بهنظرم ضبط اشعار،خواندن آن با صدای بلند،داشتن صفحات آن،چیزی است شگفتانگیز.
اور:این بهنوعی نظرگاه دکتر جانسون Johnson است،مگرنه؟چه میگفت،«چیزهایی وجود دارند که شایسته گنجاندن در شعر هستند و چیزهایی دیگر که درخور آن نیستند؟» پلات:خب،البته،در مقام یک شاعر،بهعقیده من همهچیز باید بتواند در شعر بیاید،ولی نمیتوانم مسواک را در شعر بیاورم،واقعا نمیتوانم!
اور:آیا کار دیگری هست که دلتان میخواست بهجای سرودن شعر انجامش میدادید؟چون از قرار معلوم، شاعری برای کسیکه میخواهد در آن موفق شود،کاری است که مقدار زیادی از وقت زندگی خصوصیاش را میگیرد."