خلاصة:
طرح مساله: این مقاله در پی بررسی مفهوم کیفیت زندگی در محتوای برنامه های توسعه در ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی می باشد.
روش: در این مطالعه از روش تطبیقی و فن (تکنیک) تحلیل محتوا استفاده شده است و واحد تحلیل، مضامین موجود در متن است.
یافته ها: اولین بار مفهوم کیفیت زندگی در برنامه پنجم قبل از انقلاب در متن برنامه وارد شد. این مفهوم در بازنگری برنامه، توسعه یافت و موضوعاتی نظیر گسترش نهادهای مشارکتی و تمرکززدایی از فعالیت ها را نیز در برگرفت. به لحاظ مضمونی نیز، ابعاد کیفیت زندگی فردی در برنامه ها بیشتر مورد توجه بوده که دلیل عمده آن تسلط رویکرد اقتصاد محور بر برنامه ها بود. در برنامه های سوم و چهارم بعد از انقلاب مفاهیم شهروندی، توانمندسازی و سرمایه اجتماعی وارد متن برنامه شده اند. کیفیت زندگی در برنامه چهارم نسبت به برنامه های کیفیت زندگی در سه قلمرو نیازهای حمایتی، نیازهای محیطی و نیازهای اساسی مورد توجه قرار گرفته است.
نتایج: در هیچ کدام از برنامه ها، امور رفاهی و اجتماعی به سطح سیاستگذاری ارتقا نیافته اند و بیشتر از جایگاهی خدماتی برخوردار بوده اند. به مسایل اجتماعی از منظر اقتصادی نگاه شده و برنامه ها در قبل و بعد از انقلاب تحت تاثیر الگوهای جهانی قرار داشته اند. و مهم تر اینکه با تغییر دولت ها نوع پنداشت از مفاد برنامه و به تبع آن در سازوکارهای اجرایی و عملی برنامه ها شاهد در تغییرات قابل توجهی می شویم که در مجموع محصول و نتایج برنامه را به لحاظ اثربخشی تحت تاثیر قرار داده است.
ملخص الجهاز:
"3-1-3)برنامه عمرانی چهارم(15-7431) برنامه چهارم به عنوان اولین برنامهای که با استفاده از ظرفیت کارشناسی داخلی تدوین گردیده بود،ضمن تأکید بر تداوم روند صنعتی شدن،سیاست جایگزینی واردات را مدنظر قرار میدهد،تسریع در رشد اقتصادی با اتکاء بیشتر به بخش صنعتی و کاهش نیازمندی به خارج براساس افزایش قدرت تولید و رفع احتیاجات اساسی به عنوان اولویتهای برنامه در نظر گرفته میشوند،سهم بیشتری از اعتبارات برنامه به فصل صنایع و معادن اختصاص مییابد،و سهم برنامههای مربوط به امور اجتماعی در حد برنامه سوم ثابت میماند.
4-1-3)برنامه عمرانی پنجم(65-2531) از مهمترین مسایلی که در دوره تدوین برنامه مورد توجه قرار گرفت بنابر مطالعات پسران(5531)و وفایی(5531)میتوان به مواردی چون افزایش نابرابری در مناطق شهری و روستایی در نتیجه رشد سریع اقتصادی و عدم توازن رشد صنعت و خدمات با بخش کشاورزی طی برنامههای سوم و چهارم،کمبودها در زمینه آموزش،بهداشت،تأمین اجتماعی،مسکن،حاشیهنشینی،آلودگی محیط زیست و توسعه ناسالم بافت شهری در نتیجه گسترش قطبهای صنعتی اشاره کرد.
به استثنای برنامه پنجم عمرانی که آن هم در اجرا به دلیل افزایش ناگهانی بهای نفت و اتخاذ سیاستهای متأثر از آن،با تغییرات اساسی مواجه گردید،سایر برنامهها بر رشد اقتصادی به عنوان مهمترین چالش توسعه ایران و ارتقاء کیفیت زندگی تأکید داشتهاند و به رغم تفاوت در محورهای رشد برنامهها،همگی بر این باور بودهاند که منافع این رشد به سایر بخشها و گروههای اجتماعی سرریز خواهد کرد و بهبود شاخصها را در پی خواهد داشت."