خلاصة:
طرح مسأله:در نظامهای جدید رفاه اجتماعی،موضوع سرمایه اجتماعی اهمیت یافته است. دیگر نمیتوان رفاه اجتماعی را صرفا توسط مؤلفههای مستقیم اقتصادی و مادی تضمین کرد و علاوه بر آن باید منابع جامعهء مدنی از جمله سرمایههای اجتماعی گروههای مختلف مردم را فعال و بسیج کرد.مقاله حاضر،بر آن است تا رابطه سرمایه اجتماعی با رفاه اجتماعی را در شهر تهران مورد بررسی قرار دهد. روش تحقیق:روش این تحقیق پیمایشی است و از ابزار پرسشنامه برای گردآوری دادهها استفاده شده است.حجم نمونه مورد بررسی 299 نفر شهروندان تهرانی است که به صورت نمونهگیری خوشهای انتخاب شدهاند. یافتهها:شاخصهایی از سرمایه اجتماعی که در جامعه مورد مطالعه،از وضعیت بهتری برخوردارند شاخصهایی هستند که به اصطلاح به آنها سرمایه اجتماعی سنتی میگویند و به وجوه سنتی جامعه مربوط میشوند(مشارکت غیررسمی مذهبی و خیریهای)و شاخصهایی که با زندگی مدرن منطبقاند(سرمایه اجتماعی مدرن)از وضعیت مطلوبی برخوردار نیستند(اعتماد نهادی، اعتماد تعمیمیافته،انسجام اجتماعی و مشارکت رسمی). نتایج:سرمایه اجتماعی،رابطه مثبتی با رفاه اجتماعی دارد.همچنین کلیه شاخصهای مطرح در این تحقیق برای سرمایه اجتماعی(اعتماد،هنجارهای اجتماعی و شبکههای اجتماعی)نیز با رفاه اجتماعی رابطه مثبتی دارند و نتایج بدست آمده منطبق با آراء پاتتام است.
ملخص الجهاز:
"بنابراین،با توجه به رابطه احتمالی میان سرمایه اجتماعی و رفاه اجتماعی و سطح متفاوت رفاه ساکنان مناطق شهر تهران،در این پژوهش بررسی رابطهء سرمایه اجتماعی با سطح رفاه اجتماعی ساکنان مناطق یک،هفت و هفده که به ترتیب معرف وضعیت توسعه یافتگی محلهای بالا،متوسط و پایین است به عنوان موضوع مورد مطالعه در نظر گرفته شده است.
در آراء همهء صاحبنظران سرمایه اجتماعی این دلالت ضمنی وجود دارد که سرمایه اجتماعی از طریق تسهیل کردن روابط اجتماعی موجباتی فراهم میسازد که افراد بهتر و سادهتر بتوانند منافع فردی و گروهی خود از جمله منافع اقتصادی را دنبال کنند و از آنجا که در معنای مستقیم رفاه اجتماعی نیز دلالت صریح بهرهمندی از مواهب اجتماعی برای فراهم ساختن امکانات یک زندگی بهتر و آسودهتر وجود دارد که خود از طریق کسب درآمد بیشتر قابل حصول است،پس میتوان پلی ارتباطی میان این دو مفهوم اجتماعی برقرار کرد که معرف همبستگی میان سرمایه اجتماعی و رفاه اجتماعی باشد و بازگوی آن باشد که با ذخیرهسازی سرمایه اجتماعی بیشتر میتوان شرایطی را فراهم ساخت که به سطح بالایی از رفاه اجتماعی دست یافت.
با استفاده از این نظر بوردیو میتوان گفت که چون ساکنان منطقه هفده میزان سرمایه اجتماعی پایینی نسبت به ساکنان منطقه یک و هفت داشتند و از طرف دیگر سطح سواد و تحصیلات آنان به عنوان سرمایه فرهنگی نسبت به سواد و تحصیلات ساکنان منطقه یک و هفت پایینتر است، بنابراین با توجه به برخورداری پایین آنها نسبت به برخورداری بالای ساکنان منطقه یک و هفت،جایگاه آنها در نظام اجتماعی پایینتر خواهد بود و چون سرمایه اقتصادی پایینی دارند نمیتوانند انواع دیگر سرمایه را از آن استخراج کنند؛کاری که شاید و معمولا طبقات بالا انجام میدهند."