ملخص الجهاز:
"3-هرچه تغییرات اجتماعی ایجادشده توسط بخشهای مسلط بیشتر در تزاحم با روابط موجود میان بخشهای مغلوب باشد، احتمال اینکه این بخشها از منافع واقعی خود آگاه شوند بیشتر میشود.
یک چنین غرایزی میتواند بهوسیله برخورد منافع تشدید گردیده یا توسط روابط هماهنگ و همچنین غریزه دوست داشتن تقلیل یابد؛برایناساس،مشاهده میشود که زیمل یکی از منابع نهایی ستیز را در ساخت زیستی عاملان انسانی میداند و احتمالا در تلاش برای آشتی بین پیشفرضهایش مبنیبر ذات ارگانیسم اجتماعی با نظرات غرائز نفرت و نبرد.
درهمینرابطه پیتر وینگارت (9691)سؤالی را مطرح مینماید:چگونه است که ستیز از روابط اقتدار مشروع میان نقشها در یک ICA نشأت میگیرد؟چگونه است که همان ساختی که انسجام را بهوجود میآورد ستیز را نیز بهوجود میآورد،41ترنر از کلی بودن تنها بهلحاظ تعریف درست بودن و طبعا ابطالپذیر نبودن بسیاری از مفاهیم مطرح در طرح دارندورف و همچنین سکوت وی در مورد زمینه حاملی که در ذیل آنها الگوهای نهادیشده، ICA ،گروههای غالب و مغلوب را بهوجود آورده و گروهها بهعنوان برخوردار از منافع متضاد دستهبندی میشوند،یاد مینماید.
چیزی شبیه دیدگاه تز و آنتیتز و سنتز مارکس؛روابط اقتدار ضمن این که باعث ظهور ICA میشوند،بهطور اجتنابناپذیر در بطن خود شبهگروههایی را برای برخورد متخاصم میپرورانند که در وضعیت حامل مورد اشاره دارندورف این شبه گروهها به گروههای منافع آشکار طبقهبندی میشوند و بدینسان واقعیت اجتماعی براساس چرخه پایانناپذیر ستیز حول اقتدار درون انواع گوناگون ICA شناسایی میشود؛ بنابراین اگر قرار است در این زمینه نقدی بر طرح دارندورف وارد شود،عمدتا باید نقدی فلسفی باشد."