خلاصة:
تنها کمی بیش از یک قرن است که نگارگری ایرانی یا بهطور کلی هنر شرقی توانسته است مورد توجه خاص و مطلوب دید غریبان به عنوان هنری با مبانی زیباییشناسی مختص به خویش قرار گیرد.تا پیش از آن اروپاییان مطابق با سنت انسانمدارانه و طبیعتگرایانهی یونانی در نقاشی،همچون قوانین پرسپکتیو،سایه روشن و حجم نمایی،از آنها به عنوان الگو و پارادایمهای معیار جهت داوری و ارزیابی هنرهای تصویری ملل گوناگون ازجمله نگارگری ایرانی استفاده مینمودند و از آن جهت که تعریف زیباییشناسی شرق و غرب در جهتی متفاوت و گاه کاملا مخالف هم قرار داشت،تلقی غریبان از نگارگری ایرانی،ضعف و ناتوانی در بازنمایی امور واقعی و همچنین ناسازگاری با ذوق و معیار زیباییشناسی غربی بود.حالآنکه نگارگر ایرانی که بنا به رویکرد شهودی خویش دست به آفرینش اثر هنری میزده است،اساس کارش مبتنی بر معیارهایی است که با شناخت آنها میتوان به فهم و درک این هنر پی برد.در این نوشتار با ریشهیابی دلایل گوناگون عدم فهم غرب از نگارگری ایرانی،به بررسی وجه تمایز دو دیدگاه غربی و شرقی،با تکیه بر شناخت مؤلفههای زیباییشناسی نگارگری ایرانی پرداخته میشود.
ملخص الجهاز:
(به تصویر صفحه مراجعه شود) مناظر و مرایا در نگارگری ایرانی مرتضی حیدری*،محمد معین الدینی**،الهام عصار کاشانی*** چکیده تنها کمی بیش از یک قرن است که نگارگری ایرانی یا بهطور کلی هنر شرقی توانسته است مورد توجه خاص و مطلوب دید غریبان به عنوان هنری با مبانی زیباییشناسی مختص به خویش قرار گیرد.
10این جزئینگری در بازنمایی اشیاء وطبیعت مبتنیبر قوانینی علمی مناظر و مرایا در رویکرد غربی منجر به این میشد که نقاشی گاه تا سرحد یک گزارش تصویری فروکاسته شود،لیکن در هنر شرق مضمون اثر هنری،نه حادثه و رویداد،بلکه نوعی فعالیت است،ازاینرو هنر شرقی نمیتوانسته با سایه و روشن هماهنگ باشد چراکه بهکارگیری قوانین پرسپکتیو درواقع انجماد زمان و مکان است که با مفهوم حرکت در هنر شرق مغایر میباشد.
14از اینرو میتوان گفت که علم مناظر و مرایا در نقاشی ایرانی تابع اصلی فرهنگی است و درواقع رویکرد و اصول زیباییشناختی خاص خود را داراست؛بنابراین رویارویی با هر نگره فرهنگی و هنری نحوه و مهارتی را میطلبد که مردمان آن فرهنگ در برابر هنر و نگرههای آن دارند.
16 (به تصویر صفحه مراجعه شود)این خود دلیلی کافی و معقول است برای اینکه بتوان ثابت نمود که نگاه هنمرند ایرانی و شرقی به مناظر و مرایا براساس الگویی زیباشناختی مختص به فرهنگ تصویری شرق میباشد.
مانع از درک صحیح از نگارگی ایرانی میشد و علاوهبر این عدم درک متقابل میان نگره زیباییشناسی غربی و شرقی،تفاوتهای دیگری نیز وجود داشت،ازجمله گذر غرب از رویکرد دیرینه مابعد الطبیعه از عالم بود،که باعث میشد نگاه غرب از عالم نگاهی مادی باشد و اجزای طبیعت پیشرو را همچون ماده خامی برای اثر خود در نظر بگیرد.