خلاصة:
از زمانی که ستون «عقل» در برپا نگاه داشتن بنای دین ناتوان گشت، متألهان به جستجوی ستونی دیگر برخاستند و
«ایمان» را یافتند. به زعم آنان، ضعف عقل نظری را با استمداد از عقل عملی جبران میتوان کرد. پیش از این متألهانی
چون توماس آکویناس، تزلزل عقل را در پارهای از گزارههای دینی دریافته و راه را بر ورود عقل عملی گشوده بودند.
و آنگاه از پس فرو ریختن حشمت عقل، متألهانی چون ویلیام جیمز و پاسکال، پای عقل عملی را به محوریترین،
گزارههای دینی، یعنی وجود خدا و جهان آخرت کشاندند و به مؤمنان نوید دادند که رنجوری عقل را چه باک، «اراده»
هست. رأی این بزرگان نیز چونان آراء پیشینیان از تیغ نقد محفوظ نماند و متألهان و غیر متألهان هر یک به نحوی به
جرح آن پرداختند. جی. ال. مکی پرسشهایی در برابر این رأی نهاد که پاسخ قطعی نیافت. طرح و شرح پرسشها و
انتقادهای وی بر تئوریهای «ایمان» بر عهده این نوشتار است.
ملخص الجهاز:
"پرسشهای اصلی در حوزه پژوهش ایمان، پرسشهایی از این دست است: آیا ایمان امری یقینی است؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، نوبت به این پرسشها می رسد: آیا منظور از یقین، یقین روانشناختی است یا یقین معرفت شناختی؟ (لازم به ذکر است که منظور از یقین معرفت شناختی آن است که برای اثبات صدق یک گزاره، شواهد و ادله کافی در اختیار داشته باشیم و لذا یقین معرفت شناختی امری عینی (1) و همگانی است؛ اما یقین روانشناختی امری ناظر به شخص و ذهنی (2) است و حکایت از صدق متعلق آن ندارد، و چون امری همگانی نیست، فقط برای شخصی که واجد آن است، یقینآور است).
نقد دیدگاه آکویناس با توجه به اینکه آکویناس معتقد بود که عقل فیلسوفان میتواند شواهد و مدارک کافی برای پارهای از گزارههای دینی به دست آورد و در واقع مستقل از وحی به این حقایق دست یابد، لازمه اعتقاد او این خواهد بود که نیاز به دین برای عموم انسانها یکسان نیست.
پاسکال در اینجا عنصر اراده را وارد میکند؛ یعنی آدمی میتواند در جایی که احتمال وجود منافعی هست، هر چند دلیل عقلانی برای اثباتش در اختیار نداشته باشد، تصمیم بگیرد آن را باور کند و این باور همان ایمان است.
جیمز نیز همچون پاسکال معتقد است که عقل برای اثبات گزارههای دینی و نقیض آنها شواهد و مدارک کافی عقلانی در اختیار ندارد و لذا باید با استمداد از اراده به آن گزارهها ایمان آورد.
میافزاییم که جیمز با این سخن که دلایل عقلانی کافی برای هر دو طرف گزاره «خدا وجود دارد»، در اختیار نداریم و لذا دست به گزینش زده و آنگاه آن را تجربه میکنیم، در واقع به یک ایمان احتمالی قائل است و معلوم نیست چنین ایمانی ایمان مورد نظر خداوند باشد یا دینداری رایج آن را بپذیرد."