ملخص الجهاز:
"11 7-زایلشدن امید اگر امید،ایمان،و شکیبایی لازمه زندگی هستند،چگونه است که کسان بیشماری امید،ایمان و شکیبایی خود را از دست میدهند و به بندگی و وابستگی خود عشق میورزند؟ویژگی زندگانی انسان دقیقا همین امکان از دستدادن امید و ایمان و شکیبایی است.
چنین مردمی رامترین افراد گله هستند و هرگز احساس ناامیدی نمیکنند-زیرا کسان دیگر نیز بچشم آنها ناامید بنظر نمیرسند.
دقیقا بعلت آنکه انسان بدون امید قادر به زندگی- کردن نیست-وقتی امید کسی کاملا زایل میشود از زندگی متنفر میگردد چون نمیتواند زندگانی را بیافریند،آنرا ویران میسازد زیرا که ویرانسازی با معجزه فاصله کمی دارد و رسیدن به آن آسان است.
ملتها و طبقات اجتماعی نیز با امید و ایمان و شکیبایی زندگی میکنند-و اگر این عناصر بالقوه را از دست بدهند نابود میشوند.
هر چقدر هم که امید انسان در کودکی زایل شده باشد،اگر دورانی سرشار از امید و ایمان بر او بگذرد،امیدش دوباره زنده میشود،بعبارت دیگر،کسی که با تجربه به سوی امید کشانده میشود،وقتی میبیند جامعه و طبقه او روح امیدواری خود را از دست داده است،او نیز به ناامیدی و افسردگی گرایش مییابد.
اما با اینحال دلایل دیگری هم برای تشدید ناامیدی وجود دارد: پیداشدن جامعه صنعتی صددرصد بروکرات و ناتوانی فردی در مقابل سازمانها- که من در فصل بعد به بحث درباره آنها خواهم پرداخت.
اگر امریکا و جهان غرب به حالت ناامیدی ناآگاه خود ادامه دهد،:و همچنان از ایمان و شکیبایی نابرخوردار باشد، میتوان پیشبینی کرد که در برابر وسوسه استفاده از سلاحهای هستهای توان مقاومت را از دست خواهد داد.
بعد باید ببینیم آیا امکان واقعی برای تغییر زندگی اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی در جهت تازهای که امید را دوباره زنده کند وجود دارد یا نه."