خلاصة:
مقالة حاضر بر آن است تا به پارهای از فعالیتهای فرهنگی مدجنان و موریسکوها، که
در قالب ادبیات الاعجمیه (الخامیادو) عرضه شده، بپردازد و از این رهگذر سهم آنان را
به عنوان حاملان میراث اسلامی در پیشرفت ادبیات جامعه مسیحی اسپانیا روشن سازد. این
پژوهش خاطر نشان میکند، هر چند مسیحیان حاکم با هویت دینی اقلیتهای مسلمان سخت
عناد میورزیدند، اما هیچ گاه از قابلیتهای علمی آنان غافل نبوده و به بهرهبرداری
از تواناییهای این اقلیتها میپرداختهاند.
ملخص الجهاز:
"در این باره شاید نخستین بار امریکو کاسترو[1]، مورخ اسپانیولی، بوده که در اثر خویش با عنوان گذشتة اسپانیا: مسیحیان، مسلمانان و یهودیان[2] خاطر نشان میکند: «هنگامی که محققان قصد دارند به فرهنگ اسپانیا بپردازند، باید در کنار مواد غربی عناصر سامی را نیز مورد لحاظ قرار دهند.
در این زمینه، جمیز مونرو[2] بر اساس نوشتههای فرناندز گنزالث، چنین میگوید: «با وجود جنگهای استرداد، مدجنان به فعالیتهای علمی و ادبی خویش ادامه دادند و با انتقال فرهنگ اسلامی به میان مسیحیان اسپانیا، نقش مهمی در تقویت بنیة فرهنگی آنان ایفا کردند.
با عنایت به این که در قلمرو مسیحیان اسپانیا علاوه بر مدجنان، یهودیان و مستعربان نیز در شمار حاملان فرهنگ اسلامی بودند، تعیین میزان نفوذ فرهنگی مدجنان بر این جامعه مشکل به نظر میرسد؛ مثلا گفته شده در زبان قشتالی که هم اکنون زبان رسمی اسپانیاست و حدود 70% مردم این کشور به آن تکلم میکنند (اسلامیزا، 6)، بیش از چهار هزار واژه عربی راه یافته است (هیلگارت[3]، 184) گرچه راجع به نفوذ این واژهها میتوان حدس زد که بخش اعظم آنها بر اثر حضور مدجنان در جامعة مسیحی بوده، اما مشخص کردن مقدار تأثیر این جمعیت تقریبا غیر ممکن است.
به دنبال آن، بخش اعظم مسیحیان به اسلام روی میآورند و …» (لوپز بارالت، صص 206 ـ 205) برخی از محققان، در ارزیابی کلی از میراث ادبی موریسکوها گفتهاند: «ادبیات اسپانیا در عصر رنسانس، یکی از پیچیدهترین و جذابترین ادبیات اروپاست، که مسلمانان در آن سهم عظیمی داشتهاند (همان، ص 207)؛ چنانکه لبیب[1] در مقالهای بر نقش جالب ادبیات الاعجمیه و نفوذ آن بر زبان آراگونی تأکید کرده است (آنوار، 46)."