خلاصة:
اعتبار برداشت از قرآن متکی بر مبانی و پیشفرضهایی چون، باورداشت انتساب معانی و
الفاظ آن به خداوند و امکان رهیافت مفسر به محتوا و مراد آیاتی است که ناظر به
فرهنگ عصر نزول و نه متأثر از فرهنگ جاهلی میباشد. این در حالی است که مبانی فوق
در آثار قرآن پژوهانی چون ابوزید که از هرمنوتیک، زبانشناسی و معناشناسی جدید،
تأثیر پذیرفتهاند به چالش کشیده میشود. برآیند مدعیات آنان، دست کشیدن از کارآمدی
و اعتبار آیات قرآنی در مقام عرضه و اثبات بسیاری از معانی و مقاصدی است که در
تفسیر سنتی معتبر شناخته میشوند.
مقالة حاضر کوشیده است برخی از این مدعیات را به اشاره بازگو و نقد کند.
ملخص الجهاز:
"8 ـ این سخن که اصرار بر لفظ متون دینی و نیافتن مغزی (مراد) آن، خطری است که کیان دین را تهدید میکند فی الجمله درست است اما در آن سوی دیگر آیا خطر ناشی از بیضابطه بودن اجتهاد کمتر از آن است؟ آیا اگر به روش اجتهاد سنتی با مراجعه به ظاهر، و جمع و تفریق ادله به متن بنگریم به نتیجهای غیر از آن چه فقیهان شیعه و اهل سنت (با همه اختلافهایی که دارند) دست خواهیم یافت؟ و آیا روش ابوزید اصل بنای اجتهاد را خواسته یا ناخواسته ویران نمیکند؟ اگر تنها بدین استناد که هدفهای محوری دین عقل، آزادی و عدالت است و برخوردهای ظلم ستیزانة قرآن رهنمودهای آن عصر میباشند و باید مغزی و مراد اصلی را یافت و در برخورد با حدود اسلامی نیز باید همین شیوه را پیش گرفت دیگر چه جای اصرار بر اجتهاد در متون دینی است؟ با کدام ضابطة نیرومند میخواهیم متون قابل توسعه را از متون تاریخی صرف باز شناسیم مگر اینکه به ضابطههای اصول باز گردیم و اعتراف کنیم که طبق قاعده، آیات قرآن مشتمل بر احکام ابدی است و تبدیل موضوع را نباید به حساب تبدیل حکم و بیاعتباری قانون الهی گذاشت."