خلاصة:
دربارة احوال و آثار قرآن شناس، دین پژوه و استاد نامی دانشگاه مشهد شادروان محمود
رامیار این جا و آن جا سخنانی گفته و مطالبی نوشتهاند؛ اما آن نوشتهها عمدة
ناقص، نامستند و گاه نادرست و مبالغهآمیز است. بدین سبب نگارنده با بررسی کتابها و
مقالات و مطالعة دقیق پروندة نامبرده که در بایگانی دانشگاه مشهد و دانشکدة الهیات
مضبوط است و نیز با تکیه بر اطلاعات شخصی خود و برخی از همکاران معاصر وی کوشیده
است تا نقشی از شخصیت و روحیات و نیم قرن تکاپوی این استاد فرهیخته را ترسیم کند.
باشد که هم معاصران و هم آیندگان را سودمند افتد.
ملخص الجهاز:
"بدین سبب نگارنده با بررسی کتابها و مقالات و مطالعة دقیق پروندة نامبرده که در بایگانی دانشگاه مشهد و دانشکدة الهیات مضبوط است و نیز با تکیه بر اطلاعات شخصی خود و برخی از همکاران معاصر وی کوشیده است تا نقشی از شخصیت و روحیات و نیم قرن تکاپوی این استاد فرهیخته را ترسیم کند.
درآمد نگارندة این سطور گاهی با کسانی مواجه شده است که به دانشکدة الهیات و معارف اسلامی مراجعه کرده و برای مؤسسات فرهنگی یا دانشنامهها اطلاعاتی را دربارة قرآن شناس، دین پژوه و استاد دانشگاه، شادروان محمود رامیار خواستهاند.
چند ماه پس از انتقال به وزارت علوم به دانشگاه مشهد منتقل میگردد و به موجب حکم شماره 7652 مورخ 26/8/1347 به سمت «معاون رئیس دانشگاه در امور اداری و مالی» منصوب میشود و بنا به پیشنهاد رئیس و تأیید هیأت امنای دانشگاه مشهد، همزمان ریاست دانشکدة علوم معقول و منقول سابق (الهیات و معارف اسلامی کنونی) را هم به عهده میگیرد[1] (پوشة ش 1، برگ 152 ـ 154).
[1] ظاهرا در نتیجه یا در جهت همین آزارهای روانی است که در تاریخ 26/12/1350، یعنی اندکی پس از کنارهگیری وی از معاونت دانشگاه، معاونت وقت آموزشی و پژوهشی دانشگاه به رامیار نامه مینویسد و از او میخواهد که «یک نسخه فتوکپی دیپلم دکترای علوم سیاسی خود را برای ضبط در پرونده به دانشگاه ارسال» کند و رامیار بیدرنگ پاسخ میدهد که «کلیة مدارک لازم در پرونده استخدامی مضبوط است» (پرونده رامیار، محفوظ در بایگانی دانشکدة الهیات، بدون برگ شمار)."