ملخص الجهاز:
"*بدون اینکه بخواهیم بگوییم شما کانتی هستید،شما از کسانی هستید که ضرورت نوعی«بازگشت به کانت»42را یادآور شدهاید؟ *نه،اندیشهء«بازگشت به کانت»دیگر معنی ندارد،آنچه حقیقت دارد این است که با کانت مدخلی برای حفظ یک واقعیت گشوده میشود.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) *چگونه واقعیت موجود کانتیسم فرانسه از قرائتهای آلمانی و امریکایی آن متمایز میشود؟ *جواب این مسئله مستلزم درک مسئلهای است که من آن را«نشئهء کانتی»43میخوانم و در آن دو نکته به نظر من اساسی است:اولیه مسئله زایش لائیسیتهء فلسفی است، دومین مسئله،موضوع ذهنیت است.
درعینحال،در اندیشهء اومانیسم غیر متافیزیکی، کانت به چیزی فکر کرد که باید پیشتر شالودهء آن شکسته میشد:واقعیت این نکته که ایدهء ذهنیت مطلق،شفافیت لنفسه،ایدهء خود آئین یعین یک فاعل مختار و مالک خویش که یک توهم و حتی توهمی در حد کمال بود، به ناچار معنای«اصل اندیشه»64را مییابد که به پارهای پدیدها میاندیشد که ما گریزی از اندیشیدن به آنها ذیل مقولهء ذهنیت متافیزیک نداریم.
من فقط میگویم که در واقعیت«نشئهء کانتی»دو نکتهء اساسی وجود دارد:یکی ظهور لائیتیه،یعنی عقبنشینی خداست،بازگونگی رابطهء خدا و انسان با همهء ارزشگذاری مجدد امر محسوس(که نکتهء اصلی کتاب «انسان زیباییشناس»من است)و از سوی دیگر،بیان میکند که نشئهء کانتی نمایانگر یک مرحلهء شالودهشکنی از طریق ارتباط با ایدهآل غیر عقلانی و توهمی ذهنیت متافیزیک خودشیفته است.
این فاز نشان داده که فیلسوف به معنای آکادمیک،کسی است که درعینحال و در آن واحد میتواند در مصاحبهای راجع به ویتنام، ایران یا در مورد زندانها سخن بگوید،این همان روشنفکر رسانهای بالقوه است،و از سوی دیگر کسی است که میتواند از خلال تزهای دانشمندان و گاه تئوریهای مبهم،شالودهشکنی لایههای متافیزیک در تاریخ فلسفه را تحقق بخشد."