خلاصة:
سازمان همکاری شانگهای از جمله سازمانهای منطقهای است که در آغاز هزاره سوم میلادی با هدف اعتمادسازی بین کشورهای عضو و مبارزه با تروریسم،افراطگرایی مذهبی و جداییطلبی و نیز به منظور مقابله با هژمونی یکجانبهگرایی ایالات متحده آمریکا در نظام بین الملل،با عضویت کشورهای چین، روسیه،کشورها آسیای مرکزی(به استثنای ترکمنستان)و عضویت ناظر ایران،هند،پاکستان و مغولستان تشکیل شده است.به موازات پویاییهای سالهای اخیر در حوزههای سیاسی،امنیتی و اقتصادی،ایده تشکیل«باشگاه انرژی»با هدف هماهنگ ساختن خطمشیهای عرضه و تقاضا،تأمین امنیت خطوط انتقال،رشد همکاریهای اقتصادی بین کشورهای عضو و نیز سازگاری با تحولات جدید در عرصه اقتصاد جهانی در نشست سال 6002 سران در آستانه قزاقستان به تصویب رهبران کشورهای عضو رسید.مقاله حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی با مبنا قرار دادن این تحول مهم،به منظور درک بهتر شرایط کنونی سازمان همکاری شانگهای ضمن طرح مبانی نظری بین حکومتگرایی،نومنطقهگرایی و نظریه کانتوری واشپیگل،با نگاهی آسیبشناسانه به مهمترین فرصتها و چالشهای پیشروی این سازمان در تحقق ایده تشکیل«باشگاه انرژی»میپردازد.
ملخص الجهاز:
"به نظر میرسد باتوجه به اینکه ازبکستان رقیب ترکمنستان در حوزه گازی است،این کشور در پی فروش گاز به مشتریان ترکمنستان یعنی کشورهایی چون روسیه، چین و دیگر کشورهای آسیای مرکزی است و ازاینرو کاملا محتمل است که کریمف به موازات منافع ازبکستان و نیز همنوایی با روسیه بر ایده تشکیل باشگاه انرژی در چارچوب سازمان همکاری شانگهای تأکید نماید».
(یزدانی،5831، ص 14)حمایت از خط لوله باکو-تفلیس- جیهان و یا پروژه ترانس-خزر برای انتقال گاز قزاقستان به آذربایجان از بستر دریای خزر نمونههایی از سیاست حذف ایران و روسیه از مسیر انتقال انرژی است و ازاینرو به نقش ایالات متحده باید به عنوان یک (14) Not North,Not South,West or East (24) Multilateral pipelines عنصر تأثیرگذار در تخریب انسجام و یکپارچگی سازمان همکاری شانگهای و تحقق و تداوم باشگاه انرژی توجه داشت.
در یک بررسی اقتصادی از مجموعه هزینههای متصور بر اکتشاف و استخراج نفت و گاز موجود در حوزه خزر،هزینههای انتقال به بازار مصرف و هزینههای ناشی از آثار قرادادهای منعقده بر کندی همکاری کشورهای منطقه در دیگر بخشهای اقتصادی این نتیجه حاصل میشود که اگر یک روند همگرایی منطقهای براساس منافع مشترک اعضاء شکل گیرد و چنانچه اعضاء بتوانند منافع بلندمدت خود را در یک روند همکاری منطقهای تعریف کنند،منافع حاصله برای آنان به مراتب بیشتر خواهد بود».
عواملی مانند نیاز روسیه به گسترش حوزه نفوذ و ارتقای جایگاه قدرت خود در سطح منطقه و جهان با بهرهگیری از اهرم انرژی،توسعه صادرات به شرق و شمال شرق آسیا،توسعه بخش خاوری روسیه در کنار نیازهای گسترده چین به انرژی و توسعه بخشهای شمال باختری این کشور،از مهمترین دلایل پا گرفتن چنین مباحثی در چارچوب مکانیزم شانگهای شده است."