ملخص الجهاز:
"هنگامی که آقای تایرل صاحب این شرکت، به دکارد توضیح میدهد که «اگر آنها را صاحب گذشته کنیم، تکیهگاهی برای احساساتشان خلق کردهایم و در نتیجه میتوانیم بهتر آنها را کنترل کنیم»، دکارد نیز ناباورانه در پاسخ میگوید: «خاطره؟ شما از خاطره صحبت میکنید؟» اگر ایده خاطره مصنوعی رابطه میان خاطره و تجربه را پیچیده میکند، پس ما بهتر است برای پیشبرد بحثمان از فیلمهایی استفاده کنیم که موضوع اصلی آنها مختل کردن فرضیات پستمدرنیستی در باب تجربه است.
همانطور که خواهیم دید هویت کوئید نیز با واسطه تصاویر ویدئویی عرضه میشود، زمانی که زنش به او میگوید که زن او نیست و او کوئید را «تا قبل از شش هفته گذشته هرگز ندیده است» و «ازدواج آنها فقط کاشت خاطره است» و مأمور (هویت او را پاک کرده و به جای آن هویت جدیدی کاشته» و اساسا «کل زندگی او روءیایی بیش نیست»، هر نوع برداشتی که او از خود وحدتیافته (unified self) و ذهنیت ثابت و استوار داشته است خرد و خراب میشود.
خاطرات وس گریون چه مصنوعی باشند یا غیر آن، خاطراتی هستند که او آنها را به عنوان امری واقعی تجربه میکند زیرا که آنها او را به شیوهای قاطع که مرگ و زندگی در آن مطرح است تحت تأثیر قرار میدهند و عمیقا تصمیماتی را پیش پای او مینهند که او باید در مورد آنها تکلیف خود را روشن کند.
با توجه به این امر که عملا نمیتوان درباره تفاوت و تمایز میان خاطره «واقعی» و مصنوعی تصمیمی گرفت، ضرورت توجه به اخلاق شخصیت که هم خوفناک و هم ضروری است به وجود میآید ــ اخلاقی که متکی بر اشکال متکثر انسانگرایی یا ماهیتگرایی هویت نیست بلکه بر بازشناسی تفاوت اتکا دارد."