ملخص الجهاز:
"قضیه قبض روح @صادق هدایت (از مجموعه ولنگاری) یک موجود وحشتناکی بود که تمام ادبیات خاجپستی مثل مثل موم توی چنگولش بود-بدتر از همه خودش هم شاعر بود و به طرز شعرای آنها شعر میسرود و تو مجلس ادبا و فضلا خودش را به زور میچپاند-چون در ایام جهالت زبان گنجشک خورده بود از این جهت زبان در اختیارش نبود.
بعد سری تکان میدادند و به التهابات و هیجانات ناهنجار این موجود عاری از صلاحیت اجتماعی و تملق و اغراض پست مادری و اظهار فضل و سینه صافکنی و صورت خلق به جانبگیری(در صورتی که یک ستاره توی هفت گنبد آسمان نداشت)پوزخند تمسخرآمیز زده،و در جوابش این شعر را نقل قول میآورند: بدو فکر نان کنی که خربزه آب است فرمایشات شما چون خشتبر آب است این حرفها نه خانه سه طبقه میشود،نه اتومبیل،نه اضافه حقوق،نه اهمیت اجتماعی و آل آجیل.
سپس دست تضرع به درگاه الهی بلند کرد تا خدا جسارتهای بیمورد و بیسابقه و ناعادلانه او را ببخشد و او از این به بعد در سلک فدائیان حافظ و سعدی درآید..."