خلاصة:
در ایران جامعهشناسی ادبیات حوزه مهجوری است و پژوهشهای انجام شده در آن انگشت شمارند.«تأملاتی در جامعهشناسیادبیات»اثر مسعود کوثری در شمار همین مجموعهء اندک است.کتاب حاوی پنج مقاله است که نخستین آنها به«تخقیقات اجتماعی ادبیات»در ایران اختصاص یافته است و کار مشترک کوثری با منوچهر محسنی است.مقاله دوم«جامعهشناسی گونههای ادبی»نام دارد که در حقیقت در بردارنده محوریترین ایده کتاب نیز میباشد:ایده امکان تأسیس جامعهشناسی گونههای ادبی بر مبنای وجوه ممیزی روش شناختی.سه مقاله دیگر به ادبیات جنگ تعلق دارند.با این توضیح که سعی نویسنده در این مقاله بر آن بوده است که جامهء تجربه را بر اندام ایدهء محوری خود بپوشاند. اما این نوشتار کوشیده است در نقد و بررسی «تأملات»موانع عمده شکلگیری جامعهشناسی گونههای ادبی را نشان دهد.در واقع بیشترین چالش در اینجا بوده است.البته استدلالات نویسنده در زمینهء مصادیق جامعهشناسی گونههای ادبی نظیر جامعهشناسی ادبیات عامیانه و جامعهشناسی خاطره نگاشتههای جنگ نیز مورد چند و چون واقع شدهاند.در هر حال یک نکته حائز اهمیت است و آن اینکه تعیین و تمییز گونههای ادبی در صلاحیت ناقدان ادبی است و جامعهشناسی ادبیات پس از این مرحله کار خود را آغاز میکند.به عبارت پس از این مرحله کار خود را آغاز میکند.به عبارت دیگر جامعهشناسی ادبیات،وابسته به وجود متن ادبی است. «ادبیت متن»را ناقد تعیین میکند.نه جامعهشناس.فارغ از این مسئله،نویسنده در هیچ کجای کتاب خود آن نکات روش شناختی را روشن نساخته و صرفا به طرحاندازی بسنده نموده است.«تأملاتی در جامعهشناسی ادبیات» نکات دیگری را نیز شمال میشود که در متن مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
ملخص الجهاز:
"اما آیا این تمایزات به میزانی هستند که (به تصویر صفحه مراجعه شود)اسکارپیت به عنوان جامعهشناس کتاب،آن را کالایی میداند که در بازار تولید، توزیع و مصرف میان نویسنده و ناشر و خواننده دست به دست میچرخد انصاف باید داد که تاریخچهء جامعهشناسی ادبیات که در این اثر فراهم آمده، تاریخچهء نسبتا جامعی است که برای نخستینبار سعی کرده است روند شکلگیری جامعهشناسی ادبیات در ایران را با توجه به آثار پدید آمده ترسیم کند جا دارد که بررسی جامعهشناختی ادبیات عامیانه به جامعهشناسان فرهنگ واگذار شود تا جامعهشناسان ادبیات سرنوشت پژوهشی گونههای ادبی را از یکدیگر متفاوت سازد.
اما سه مقاله یاد شده،که روی هم رفته یک سوم کتاب را شامل میشوند، نویسنده«ادبیت»متن را به عنوان معیار نهایی گزینش اثر ادبی برای بررسی جامعهشناختی ادبیات نمیپذیرد و از این رو ادبیات عامیانه و خاطره نگاشتهها و یادداشتهای روزانه را در ردیف نوع ادبی قرار میدهد علتگرایش داستان نویسان جنگ ایران به نگارش داستانهای کوتاه، تناسب این فرم با شرایط جنگی است:ثبت مکنونات قلبی در کوتاهترین زمان، تمرینی بودن این فرم برای نویسندگان جوان و ویژگی فتوگرافیک داستان کوتاه در ثبت واقعه از جمله این شرایطاند استدلال نویسنده این است که گونههای ادبی با یکدیگر متمایزند و همین تمایزات،الزمات روش شناختی مطالعه جامعه شناختی را به همراه میآورد در بر دارنده نکات دیگری نیز میباشند که قابل تأملاند."