ملخص الجهاز:
"در ایجاد و گسترش مفهوم دولت رفاه و تامین اجتماعی میتوان سه عامل را به عنوان مهمترین عوامل بر شمرد:1-سیاست،که مشتمل است بر عواملی که قدرتهای سیاسی برای ماندگاری خود به آن دست میزند،که تامین اجتماعی، بخصوص در بدو پیدایش تا حدی زیادی از این عالم متاثر بود.
سالخوردگی و بازنشستگی پدیدهای اجتناب ناپذیر است که تمامی افراد جامعه را در بر میگیرد،در این زمینه افق بلند مدت نگاه میشود،«برای تشکیل یک&%06317EOKG063G% (به تصویر صفحه مراجعه شود) سیاست اجتماعی بیسمارک از سویی وجهی انقلابی داشت(در مقابل اصول لیبرالیسم سنتی قرن نوزدهم) و از سویی دیگر وجهی اصلاحگرانه (در مقابل روابط خصمانه میان کارگران و کارفرمایان) (به تصویر صفحه مراجعه شود) در آمریکا که به سبب وفاداری شدید به اصول لیبرالیسم ناب و داروینیسم اجتماعی هر گونه دخالت اجتماعی دولت مذموم به شمار میرفت تا سال 1930 در ارتباط با تأمین اجتماعی اتفاق قابل توجهی رخ نداد (به تصویر صفحه مراجعه شود) سه عرصهی عمده در زمینهی بیمهها و حمایتهای اجتماعی هست که تقریبا تمامی فعالیتهای نظام بیمهای را در بر میگیرد: 1)کهنسالی و بازنشستگی 2)بیکاری و از کار افتادگی و 3)درمان سرمایهی بازنشستگی به طور متوسط 40 ساله سهم بازنشتگی پرداخت میشود و بعدا به مدت 20 سال مستمری دریافت میگردد»دو نوع نظام بازنشستگی وجود دارد.
*** پیچیدگی خود موضوعات اخیر در کنار ایجاد اروپای واحد و تحولات مربوط به مناسبات اقتصادی جهان زمینه را برای تغییر پارادیم دولت رفاه و بیمههای اجتماعی فراهم نموده،اتحادیهی اروپا که هدف نهاییاش را«بهبود مداوم شرایط زندگی و شغل مردم اروپا»میداند،به باز تعریف مفاهیم در قالب جدید و شرایط نوین رسیده است."