ملخص الجهاز:
"Xii+391 نویسنده به خوبی نشان داده است که چگونه یک بررسی موی شکافانه در تاریخ اسلام، نه تنها میتواند از لحاظ فکری،حرکتزا باشد، بلکه توانا است الهامبخش اقدامات آزادی خواهانه و خاستگاه دیدگاههای نو در حقوق عمومی باشد نویسنده،بررسی تحول و توسعه موضوع را در دورهای هزار ساله بر عهده گرفته، از این روی نتوانسته است تفاوتهای بسیار ظریف و مویاندامی را که فقها در پاسخ به نیازهای محیط خود، مد نظر داشتهاند،تشخیص دهد خشکیده میشود.
مسأله سوم که مهمترین بحث کتاب نیز میباشد آن است که نظام حقوقی اسلام در مورد شورش علیه حکومت قوانین مترقیانه دارد و با شورشیان به گونهای شگفتآور با تساهل (Tolerance) برخورد میکند.
اینک باید در این پاره اندیشید که اگر نحوهء برخورد حکومت با شورشیان، سیاست پژوهان و حقوقدانان برآناند چنانچه اقدامات و رفتارهای سیاسی بر محور قانون و بر مدار گفتوشنود، نه سلطه و سرکوب،باشد و عدالت و همبستگی در جامعه جاری گردد، زمینهء بسیاری از رفتارهای خشونتآمیز، خشکیده میشود حقوق اسلامی در مقایسه با سایر نظامهای جدید حقوقی، در زمینه بر خورد با شورشیان علیه حکومت، مقرراتی استثنایی و به وضوح انعطاف پذیر، دارد موضوعی حقوقی است،آیا مشروعیت سیاسی،مسألهای مربوط به حقوق عمومی نیست؟!
اینجاست که نویسنده دامان بحث را میگسترد-و شاید در تطویل بحث دچار نوعی زیادهروی نیز میگردد-او دلایلی ارائه میکند که به تفاوتهای اساسی سنتهای حقوقی اشاره دارند؛به عنوان نمونهای افراطی، از مکتب عبادی (Ibadi) در قلمرو حقوق شورشیان یاد میکند که به نظر میآید در این مکتب با شرایط آسانتری،شورش،روا دانسته میشود."