ملخص الجهاز:
"یعنی واکنشهای ناشی از ناخشنودیهای زاییدهء نوگرایی و نوسازی،خواه به صورت"نوسازی ستیزی" بنیادگرایانهء سنت با مدرنیته در جوامع جهان سومی،و یا در شکل "نوسازی زدایی"جریان ضد فرهنگ در جوامع صنعتی پیشرفته در مصاف با در این کتاب پیامدهای واکنشی در قبال فرآیندهای نوگرایی و نوسازی، در اشکال"نوسازی زدایی"و"نوسازی ستیزی" مورد بررسی قرار گرفتهاند نویسندگان دو پیش فرض اساسی مدرنیته را به چالش میکشند: یکی برتری مدرنیته بر وضعیتهای غیر مدرن، و دیگری این که چون ما با مدرنیته مأنوسیم، آن را به خوبی میشناسیم سیطرهء عقلانیت ابزاری برآمده از بسط فناوری و دیوان سالاری مدرن و عوارض ناشی از آن در زندگی فردی به صورتهای بیهنجاری،بیگانگی از خویشتن، سوگم کردگی و بیخانمانی ذهنی»(ص 10).
علاوه بر این،در درون هر یک از این عرصهها نیز چند گانگی رخ میدهد:فرد در محیط کار خود مجبور است با تعدادی از این جهانهای معنایی تماس برقرار کند،او همچنین نویسندگان در تبیین ظهور نوسازیزدایی اخیر در امریکا بر عواملی چون رشد فرآیندهای فناورانه و دیوانسالارانه، رشد همزمان حاملان ثانوی به ویژه شهرنشینی، تسریع روند چند گانه شدن همهء وجوه زندگی اجتماعی، تغییر جهت اقتصاد از تولید به مصرف و تحولات در مراحل زندگینامهای کودکی و نوجوانی فرد،و سرانجام تعمیق بحران دینی تأکید میکنند آن عالم اجتماعی که تحقیقاتش را از موضعی برکنار از بیم و امیدهای انسانی پی میگیرد شیوهای ناپسند دارد؛ این بدان معنی است که در پیشبرد دانش اجتماعی،نوعی تعهد سیاسی نهفته است بطور هر روزه جهان معنایی(زیست جهان)خیابان،رسانهها و...
در فصل اول این بخش(فصل پنجم)به چگونگی بسط و گسترش اقتصاد مدرن (تولید مبتنی بر فناوری)و دولت مدرن(دیوان سالاری)در کشورهای جهان سوم پرداخته شده است."