ملخص الجهاز:
"»3 بنده نمیدانم از این همه بیوتات مروح و قصور افلاک مرفع و مساجد منیع و مدارس رفیع(که در همین کتاب از سی و شش تای آنها در خود شهر یزد نام برده شده)و ده هزار خانه و حمام و خانقاه چه تعدادش بعد از گذشت قریب پنج قرن برای ساکنین کنونی یزد بر جای مانده است مگر بنای بحث را بر این بگذاریم که مولف تاریخ یزد نیز از روش معمول سایر مورخین ما افتفاء کرده است که همیشه اوضاع و احوال زماه خود را تالی بهشت برین مجسم میکردهاند و مسلما اگر در تمام چهار صد و اندی سال اوضاع و احوال بهمین سبک و سیاق که جعفر بن محمد جعفری توصیف و تشریح کرده پیش میرفت و پای میگرفت اکنون نه حاجتی به هفته یزد وجود داشت و نه اینهمه نشست و برخاست و رفتوآمد وقیل و قال و حکایت و شکایت در کار بود که بار تمام تعهدات بدوش اولیاء امور یزد در پنجاه شصت سال اخیر بیفتد.
شمس الدین هم طرح عمارت دیگری ترتیب کرد که از بس عظیم و رفیع و وسیع و پرشکوه و جلال بود صاحبدیوان این بار بصدا درآمد که ظاهرا بنای کار شمس الدین بر افراط و تفریط است،با اینهمه بنا(که تمامی آن از سنگ و آجر و کاشی بود)ساخته شد و بعدها شاعری در توصیف آن گفت: ای صفات صفهات ترکیب عالم را روان صحت عقلی و روح راحت و جان جهان صفه گردون پناه تست رفعت را پناه ساحت عزت جناب تست دولت را مکان سقف مرفوعت سپهر عاشرست اندر زمین صحن دلخواهت بهشت تاسع است اندر جهان آقای محترمی پشت تریبون آمد که من میخواهم در اینجا از حقیقتی بزرگ پرده بردارم."