ملخص الجهاز:
"-هر چند بعضی از این افعال از دنیای ذهنی و واقعی کودک دور هستند،مثلا قدم زدن در خیابان آن هم در شب اصلا کودکانه نیست-از این نکته که بگذریم تخیلی که شکل گرفته،این موتیف برگرفته از طبیعت را برجسته کرده است: خوب دقت میکنم/بعضی از شبها به ماه مینشیند منتظر/تا سحر در ایستگاه مثل ما گاهی پر است/قلب او از درد و غم در خیابانهای شب/میزند تنها قدم گاه گاهی بیصدا/تاب بازی میکند باز توی حوض ما/آب بازی میکند ماه زیبا را ببین/پشت ابری کوچک است مثل اینکه باز هم/فکر قایم باشک است پستچی گلها : شاید قاصدکها و تماشای آنها بیشتر از هر کس برای کودکان جالب توجه باشد.
اما کودک این شعر پشیمان از خطای خود از خداوند طلب بخشش میکند (به تصویر صفحه مراجعه شود) و فرصت میخواهد: بعد از این نمیکنم/توی حوضمان شنا فرصتی به من به/قول میدهم خدا تقریبا«امروزه کودکی نیست که صدها عکس به مناسبتهای مختلف(تولد و مهمانی و...
هر چند شعر عکس یادگاری سوژهی تازهای دارد اما چنین به نظر میرسد که بند زیر با زندگی کودک امروز تناسب چندانی ندارد: افسوس من ندارم/یک عکس خوب و زیبا از خندههای مامان/از خندههای بابا شاید بهتر بود شاعر از آوردن این بند با این بار افسوس و حسرت صرفنظر میکرد.
در موارد زیر تکرار بیمورد مسندالیه ناشی از ضعف زبان است: خیلی خوش اخلاق است/آقای تابستان با بقچهی سبزش/برگشته او الان *** ای کاش فواره/مهمان ما میشد با ماهی حوضم/او آشنا میشد *** گوشه گیر و تنگ بود/کوچهی بن بست ما آشنایی او نداشت/در میان کوچهها *** یک عکس خنده رو هم/آنجاست پشت شیشه در قاب چوبی خود/میخندد او همیشه همجواری«یک»و«چند»در بند زیر صحیح نیست."