خلاصة:
بحث عقل و ایمان هم در جهان اسلام و هم در جهان مسیحیت سابقه طولانی دارد. در عالم مسیحیت، از همان قرون اولیه تا به امروز، این بحث ذهن متفکران بسیاری را به خود مشغول نموده است، زیرا بسیاری از آموزههای اصلی آنها مانند تجسد، تثلیث، مرگ فدیهوار مسیح و... در تعارض آشکار با عقل بوده است، به گونهای که ایمان به آنها برای بسیاری از خردمندان غیرقابل قبول بوده است. در این میان پولس به عنوان «مؤسس دوم مسیحیت» مدعی شده است که ایمان و عقل به هیچ وجه با یکدیگر سازگار نیستند؛ یعنی نسبت میان آنها چیزی جز خصومت و نفی متقابل نیست.ولی در جهان اسلام، از سوی بزرگان دین بیانات متعددی راجع به توجه به عقل و دعوت مؤمنان به خردورزی وجود دارد. از آن جمله میتوان به نظریات شهید مطهری اشاره کرد که بین عقل و ایمان و دین به داد و ستدی ژرف قائل است و عقل و ایمان را در راستای هم میبیند. آ
The issue of faith and reason has had a very long history both in Islam and Christianity. Since the very beginning of Christian centuries up to now، Christian theologians were engaged in the issue because many Christian doctrines such as Incarnation، Trinity، Jesus’ death as ransom and so on go contrary to the intellect، thus many intellectuals failed to believe in them. In the meantime، St. Paul appeared as “the second founder of Christianity” claiming that faith and reason are by no means reconcilable، i.e. there is but hostility and mutual denial between the two. In the world of Islam، many great figures have various statements so as to invite Muslims to practice reason and intellect in all issues including matters of faith. Mention can be made to Shahid Mutahhari who firmly believes in profound transactions between faith and reason، considering them in the same line. It is not the case that man is either to have faith without sharing his intellect or suffices with his intellect denying faith as something useless. He holds that without intellectual
contemplations faith will not be viable، for faith is conditioned to knowing God which is one matter of faith and thus faith can be confirmed by the intellect.
ملخص الجهاز:
"وی در جای دیگر از آثار خود، به اینکه عقل به معنای «منبع مستقل شناخت و فهم» به کار برده شود اشاره کرده و تا حدودی این معنا را مورد پذیرش خود میداند و میفرماید: این عقل که منبع اجتهاد است، همان راه وسط میان جهل و جمود است....
شهید مطهری به اینکه اسلام به عقل بها و اهمیت میدهد، اشاره دارد و میفرماید: اسلام یک دین طرفدار عقل است و به نحو شدیدی روی این استعداد تکیه کرده است، نه فقط با آن مبارزه نکرده است بلکه از او کمک و تأیید نیز خواسته و تأیید خود را همیشه از عقل میخواهد و آیات دعوت به تعقل و تفکر فراوان است (همو، (الف)، 1370: 272).
1 ـ 3 ـ رابطه عقل و ایمان از منظر شهیدمطهری اشاره از شهید مطهری، مکتوب مستقلی درباره عقل و ایمان در دسترس نیست، اما آثار و مباحث گوناگونی در نوشتهها و گفتارهای ایشان مربوط به «عقل» و همچنین «ایمان» ارائه شده است که با مطالعه آنها میتوان به دیدگاه وی در مورد «ایمان و عقل» رسید.
عقل و ایمان از منظرپولس با اینکه شواهد و قرائن متعددی در کتاب مقدس نشان میدهد که پطرس، اولین حواری عیسی، بیش از دیگران مورد توجه وی بوده است و دست کم در دو موقعیت متفاوت، از سوی عیسی مسیح( به صراحت به عنوان سرآمد موالیان و پشقراول آنان معرفی شده است(متی 16: 18) و نزدیک به یک دهه پس از عروج عیسی به آسمان، نیز عملا رهبری پیروان او را به عهده داشته است، اما در جهتدهی به مسیحیت، هیچ گاه نقش و موقعیتی همپایة پولس پیدا نکرده است."