ملخص الجهاز:
"اینک از قطعات شیوای وی که در این فن بر تمام اماثل رجحان دارد چند قطعه نقل میشود (قطعه در طلب باده) خواجه اسفندیار میداند که برنجم ز چرخ روئینتن من نه سهرابم و ولی با من رستمی میکند مه بهمن خرد زال را بپرسیدم حالتم را چه حیلتست و چه فن گفت افراسیاب وقت شوی گر بدست آوری ز می دو سه من بادهء چون دم سیاوشان سرخ نه تیره چون چه بیژن گر فرستی توئی فریدونم و ر نه روزی نعوذ بالله من همچو ضحاک ناگهان پیچم مارهای هجات بر گردن در خوشخوئی و تحمل فرماید من توانم که نگویم بد کس در همه عمر نتوانم که نگویند مرا بد دیگران در بد و نیک جهان دل نتوانست بست از آنک گذرانست بد و نیک جهان گذران جز نکوئی نکنم با همه تا دست رسد که بر انگشت بپیچند بدی بی خبران نفس من برتر از آنست که مجروح شود خاصه از کپ زدن بیهده بیهنران (اخلاق پسندیده) عادت کن از جهان سه فضیلت را ای خواجه وقت مستی و هشیاری زیرا که رستگار بدان گردی امید رستگاری اگر داری با هیچکس نگشت خرد همره کان هر دو را نکرد خریداری در هیچ دین و کیش کسی نشنید هرگز ازین سه مرتبه بیزاری دانی که چیست آن بشنو از من رادی و راستی و کم آزاری (هنر) بیشی ز هنر طلب نه از مال اکنون باری که میتوانی هان تا بخیال بد چو دونان در حال حیات این جهانی افزون نکنی بر آنچه داری قانع نشوی بدانچه دانی مشغول مشو بتن نه اینی فارغ منشین ز جان نه آنی گر جانت بعلم در ترقی است اینک تو و ملک جاودانی و ر نه چو بمرگ جهل مردی هرگز نرسی به زندگانی (قناعت) مرا دوستی گفت کاخر کجائی چرا بیشتر نزد ما مینیائی بتشویر گفتم که از بیستوری به بیگانگی میکشد آشنائی مرا گفت چون بار گیری نخواهی؟ چو از خدمتت نیست روی رهائی به بیت عمادی جوابش بگفتم چه گفتمش گفتم که ای روشنائی (مرا از شکستن چنان عار ناید (که از ناکسان مومیائی) قطعه در جهان با مردمان دانی که چون باید گذاشت آنقدر عمری که یابد مردم آزاد مرد کاستینها در غم او تر کنند از آب گرم فی المثل گر بگذرد بر دامن او باد سرد (3) سنائی غزنوی -عارفی بزرگ و حکیمی سترگ و سخنپردازی گرانسنگ است چنانکه اساتید بزرگ از قبیل خاقانی و مولوی بعظمت و بزرگی او اقرار و اعتراف کردهاند مولوی فرماید ترک جوشی کردهام من نیم خام از حکیم غزنوی بشنو تمام خاقانی گوید چون جهان عهد سنائی درنبشت آسمان چون من سخنگستر بزاد دیوان سنائی را سخن دلنشین فراوان است و هم اوست که میفرماید سخن کز دل برون آمد نشیند لاجرم بر دل."