خلاصة:
فرار مغزها، یا سرمایه از دست رفته خسارت بزرگی است که میتواند کشور مبدأ را به سود
کشور مقصد تحتتأثیر قرار دهد و پیشرفت آنرا مشروط سازد. این پدیده در جامعه شامل
کسانی است که دارای صلاحیتها و توانمندیهای علمی و تخصصی برجستهایاند که به دلایل
گوناگون، اعم از اقتصادی، و بیش از آن اجتماعی، فرهنگی، روانی و سیاسی با محاسباتی که به
عمل میآورند، مکان دیگری را برای خود و زمینهیابی رشد علمی مناسبتر مییابند و به
تشخیص عقلانی خود، به مهاجرت اقدام میکنند. تجارب کشورهای مختلف حاکی از آن
است که این پدیده نهتنها قابل کنترل است بلکه تحت شرایطی میتواند جریان مخالف نیز،
بهوجود آورد.
ملخص الجهاز:
"با پذیرفتن این تعریف، میتوان گفت «جابهجایی» مغزها گذشته بالنسبه دوری دارد و علما و دانشمندان به دلیل امتیازات مورد توجهشان «مقصدی» را برمیگزیدند، اما در مفهوم «فرار» مغزها، نقطه آغاز آن را باید به اوایل قرن بیستم نسبت داد، زیرا درپی توسعه و گسترش علم و فناوری و ظهور شرایط خاصی مانند فقدان تعادل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بین نقاط مختلف دنیا، متخصصان، نخبگان و افراد برجسته علمی، براساس انتخابی عقلانی، مکان جغرافیایی مناسبتری را برمیگزیدند و اهداف خود را در آن مکانها دستیافتنیتر مییافتند.
اما گفتنی است که در مهاجرت نخبگان نباید برحسب معمول مبدأ و مقصد را منحصر به کشورهای در حال توسعه از سویی و کشورهای توسعهیافته صنعتی از سوی دیگر دانست، زیرا براساس یافتههای کمیته پارلمانی منابع انسانی، دانش و فناوری کشور انگلیس اگرچه به سالهای دوردست میرسد، میتوان دریافت که این جریان حتی در داخل مجموعه کشورهای صنعتی نیز دیده میشود؛ به گونهای که متغیرهایی چون امکانات حرفهای در ایالات متحده، درآمد شایان توجه در آن کشور، نارضایتی از شرایط حرفهای در کشور مبدأ، جایگاه و منزلت نخبگان در آن و بالاخره ناامیدی و افسردگی عمومی، به ترتیب، عوامل و محرکهای حرکت نخبگان انگلیسی به ایالات متحده امریکا بوده است."