خلاصة:
در عصر حاضر نظام سیاسی مردم سالار با مشارکت سیاسی مردم شکل میگیرد.از این رو وجود حکومت برای جوامع بشری ضرورتی است که عقل به آن حکم میکند.یکی از خصوصیات مکتب سیاسی اسلام نسبت به سایر مکاتب، فراهم آوردن زمینه مشارکت همه قشرهای مردمی در تمام مراحل تصمیمگیری و سرنوشت ساز است. چرا که احکام اسلامی تا روز قیامت باقی و لازم الاجرا بوده و اجرای احکام الهی جز از رهگذر برپایی حکومت اسلامی امکانپذیر نیست.
مشارکت سیاسی که به موجب آن شخص اراده خود را جهت مشارکت در حاکمیت جامعه به کار میبرد،از طرفی حق هر شهروند است و از طرف دیگر تکلیف شرعی هر مسلمان است که برای برپایی حکومت دینی و نظارت مستمر بر اعمال حاکمان وارد این مشارکت شود و در صورت عدم مشارکت سیاسی، جامعه دچار هرج و مرج شده و امکان اجرای احکام شریعت از بین خواهد رفت.
Nowadays, democratic systems are founded on people’s participation. Islam has given special weight to people’s political participation in all defining stages of decision. Since Islamic judgments are authoritative for ever and without establishing a government, they can never be applied. In the view of Islam, the affairs of community should be directed according to the will of citizens; and it is such an event that its occurrence is resulted in the shadow of political participation of people. Furthermore, permanent oversight over the men of state makes it as a duty for Muslims to participate in socio-political activities and decisions. Otherwise, society would fall victim to chaos and no room would remain for Islamic judgments.
ملخص الجهاز:
مشارکت سیاسی که به موجب آن شخص اراده خود را جهت مشارکت در حاکمیت جامعه به کار میبرد،از طرفی حق هر شهروند است و از طرف دیگر تکلیف شرعی هر مسلمان است که برای برپایی حکومت دینی و نظارت مستمر بر اعمال حاکمان وارد این مشارکت شود و در صورت عدم مشارکت سیاسی، جامعه دچار هرج و مرج شده و امکان اجرای احکام شریعت از بین خواهد رفت.
اگر مشارکت سیاسی را فعالیت داوطلبانه اعضای جامعه در انتخاب رهبران و شرکت مستقیم و غیر مستقیم در سیاست گذاری عمومی بدانیم و یا مشارکت سیاسی را فعالیتهایی تعبیر کنیم که شهروندان به طور رسمی برای نفوذ بر انتخاب فرد و کیفیت حکومت انجام میدهند و مشارکت فرایندی باشد در پاسخ به این که چگونه و چرا مردم درگیر سیاست میشوند؛و یا مشارکت سیاسی رفتاری تلقی شود که اثر میگذارد و یا قصد تأثیر گذاری بر نتایج حکومت را دارد؛در نظام جمهوری اسلامی ایران به تصریح قانون اساسی، بر مبنای اراده الهی، انسان بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم است و رهبران به صورت مستقیم یا غیر مستقیم براساس آرای عمومی انتخاب میشوند.
اگر چه شکل حکومتها برای اداره زندگی جوامع انسانی در طول تاریخ متفاوت بوده است و نظام های سیاسی مختلفی که ساخته فکر انسانها بودهاند برای تدبیر امور مردم پا به عرصه سیاست گذارده، زمام امور مردم را در دست گرفتهاند، و در نتیجه هر کدام به نوبه خود طرفدارانی را به حمایت و پیروی از خودجلب نمودهاند اما همه آنها در یک اصل ضروری اتفاق نظر داشتهاند و آن این که، جامعه بشری بدون داشتن مدیر و سرپرست به هرج و مرج میگراید، و امکان زندگی سعادتمندانه ومرفه از آنها سلب میشود هر چند در این میان آنارشیسم به صورت یک مکتب خود نمایی کرده است لکن برای همیشه از افکار عمومی و انظار صاحبنظران علوم سیاسی، کنار گذاشته شده است (بابائی،1).