خلاصة:
عرفان هر دینی، تعالیم باطنی و مخّ و اساس معرفتی است که آن دین ارائه میدهد. تعالیم عرفانی دین یهود نیز تحت عنوان «قبالا یا کابالا» مطرح است که برخی این نام را به تمام سنّت عرفانی یهود اطلاق میدارند و برخی آن را به لحاظ زمانی مرحله واسط و البته اصلی عرفان یهود که میان مرحله متقدّم یعنی«مرکابا» و مرحله متاخر یعنی «حسیدیسم» شکوفا شد، به حساب میآورند. تاثیرات و تاثّرات این عرفان از عرفان اسلامی و مسیحی در دوره اوج شکوفائی آن قابل انکار نیست. نکته قابل تامل در همه عرفان ها، لغزش یافتگی در برخی زوایا است که منجر به تبدیل نقش تعالی بخش آن به سقوط میشود و عرفان یهود نیز از این آسیب در امان نبوده است و لطمات ناشی از آن را نیز علاوه بر یهود، سایر ابنای بشر متحمل شده اند و این خود به تنهائی ضرورت بازشناسی این نحله عرفانی را گوشزد می کند.
Mysticism commonly found in every religion, includes esoteric aspects of religious teachings. Kabbalah is a discipline and school of thought discussing the mystical aspect of Judaism. Some have thought Kabalah to include all mystical tradition of Judaism; while some other have known it as a middle stage arising after the prior stage, Merkabah, and before the posterior one, Hasidism. This mystical school of thought surely has influenced on and has been affected by both Christian and Islamic mysticism during its flourishing. It should be deeply noticed that nearly all mystical thoughts have been inverted in some aspects whereof serious damages occurred. Such has been the case of this school of thought. The domain of the damages has been extended to such a limits that all nations have damaged by it and it is the very fact for reconsidering it.
ملخص الجهاز:
آنچه مسلم است این که تلمود که در فاصله قرون دوم تا پنجم میلادی و یا جلوتر جمعآوری و نوشته شده است نیز خالی از تعالیم با برداشت سری و عرفانی نیست و شواهدی حاکی از آن است که هم عرفان نظری و هم عملی و هم عرفان آمیخته با سحر و جادو به فراوانی در ادبیات تلمودی یافت می شود، اپستاین میگوید: «تأملات عرفانی درتلمود عمدتا بر محور معسه بر شیت (فعل آفرینش)<FootNote No="11" Text="- Maaseh bereshit(the work of creation)"/> که در فصل نخست «سفر پیدایش» توصیف میشود و معسه مرکاوا (عرابه الهی)<FootNote No="12" Text="- Maaseh merkabah(the Divin Chariot)"/> در توصیف حزقیال، استوار است.
( همان 277-274) البته نباید از نظر دور داشت که یهود، گسترش و تبیین عرفان بخصوص عرفان نظری خویش را مدیون اندیشه یونانی یا همان هلنیسم است و ناگفته نماند که ارتباط یهودیان با مسلمانان بخصوص در سرزمینهای اسلامی از جمله اسپانیا و شبه جزیره ایبری و شمال آفریقا از جمله مصر و نیز فلسطین کمک شایانی، به تبیین و تحلیل مسائل فلسفی و عرفانی یهود نمود و از این لحاظ، یهودیت و مسیحیت وامدار مسلمانان هستند و حال اگر خود را چنین نمی دانند، جای بسی بحث دارد و البته نباید غافل از پاره ای بهره مندی های مسلمانان از دیگران نیز شد.
نتیجه گیری آئین یهود نیز به سان تمام ادیان الهی دیگر دارای تعالیم باطنی است که قطعا رگه هائی از حقیقت ناب در آن یافت می شود و آنچه که قضاوت را در مورد آن و هر عرفان دیگری مشکل نموده است، التقاط حقیقت و غیر حقیقت در پوشش زبان خاص عرفانی که پر از ابهام گوئی و تناقض نمائی و رازوارگی و شطحیات است، می باشد.