خلاصة:
قرآن کریم در نقل سرگذشت فردی انسان و نیز اقوام و تمدنهای گذشته،از حوادثی یاد میکند که به مثابه قوانینی کلی،در صورت فراهم آمدن زمینههایش،هرزمان قابل تکرارند.یکی از این سنتها که در آیات نسبتا بسیاری از قرآن منعکس شده،سنت استدراج است.این سنت در هردو حوزهء فردی و اجتماعی رخ میدهد.مطالعهء معناشناختی مفهوم استدراج در قرآن،و بررسی آرا و دیدگاه دانشمندان مسلمان دربارهء عوامل و فلسفهء سنت استدراج،هدف اصلی نوشتن این مقاله است.
ملخص الجهاز:
"به طور کلی،با توجه به اینکه قرآن این جهان را دنیای تکلیف و آزمایش شمرده است،که نعمتهای دنیوی در لفافهای از رنج و عذاب ظاهری پوشیده شده،و رنج و نقمتها نیز در قالبی از آسایش و نعمت تزیین شدهاند(مازندرانی،بیتا،ج 1،ص 81)،میتوان معنایی بسیار عام را از مفهوم مکر تصور کرد: «أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا آمنا و هم لا یفتنون» (عنکبوت:2)،از سوی دیگر،استمرار و افزایش حالت طغیان در این افراد،نوعی تمسخر و استهزا در برابر خداوند است.
گروه اول با تمسک به ظاهر آیات استدراج که معمولا خداوند را فاعل این سنت و غرض از آن را دچار ساختن برخی انسانها به عذاب الهی میشمارد،مفاهیمی همچون«استدراج»،«املاء»و«کید»را مستندی بر مبنای خویش در قول به جبر پنداشتهاند(فخر رازی،3141،ج 51،ص 47؛ قرطبی،7141،ج 4،ص 481).
در مقابل،تدلیه با استناد به آیهء «و الذین کذبوا بآیاتنا سنستدرجهم من حیث لا یعلمون» (اعراف:281)،استدراج را نزدیک ساختن کافران به سوی عذاب و هلاکتی که نتیجهء اعمال خودشان است،دانستهاند:عدلیه تفسیر استدراج را به حرکت دادن به سوی کفر،باطل شمردهاند(سید مرتضی،3041،ج 4،ص 55)،زیرا در آیه 871 سورهء آل عمران،کفر آنان مقدم بر اجرای آن سنت آمده است.
در پاسخ به این اشکال گفته شده که نتیجهء طبعی اصل اختیار و ارادهء آزاد آن است که خداوند به بندگان خویش مهلت کافی برای انتخاب،عمل و تغییر مسیر بدهد تا آنجا که اعطای فرصت،برای آنان یا مجموع بشر در مسیر حرکت تاریخ،مصلحت و فایده داشته باشد از آن دریغ نکند؛چه بسا کافر یا فاسقی در میان راه توبه کند،از نسل او مؤمنی پدید آید یا زمینهساز تقویت جبهه ایمان گردد(مازندرانی،بیتا،ج 21،ص 855)."