خلاصة:
اشکال معروف وجود ذهنی، برخلاف تصوری که پس از صدرالمتألهین رایج شده
برای ابن سینا آشنا بوده است؛ او نه تنها این اشکال را مطرح میکند بلکه حتی پاسخی
روشن به آن در پیش مینهد. این پاسخ، در حقیقت همان پاسخی است که قرنها بعد
صدرالمتألهین با توسل به تفکیک میرداماد در دو گونه حمل شایع صناعی و حمل ذاتی
اولی از یکدیگر، و بدون ارجاع به شیخ الرئیس، مطرح کرده است. همچنین پاسخ
ابنسینا، برخلاف تصور ملاصدرا، نه تنها همه وجوه اشکال را کفایت میکند، بلکه
پارهای از ایرادهای پاسخهای بعدی را، که در اثر غفلت از هویت وجود ذهنی رخ
مینمایند، با روشن سازی معنای آمدن ماهیت به ذهن هنگام علم به امری خارجی، و از
راه روشن سازی معنای عین و اعیان، از میان برمیدارد.
ملخص الجهاز:
"ملاهادی سبزواری در شرح منظومه حکمت (ص 60) میگوید که این اشکال مطرح در باب وجود ذهنی «عقلها را حیران و فهمها را سرگردان کرده، و هر کسی راه فراری برگزیده است»؛ اما حقیقت اینست که ابن سینا که مشکل را ظاهرا برای نخستین بار تقریر کرده، پاسخ واضح و قانع کننده آن را نیز در پیش نهاده است، و غفلت این بزرگان از این واقعیت به نظر میرسد که بیشتر مایه حیرت است تا اصل وجود اشکال.
چون شیخ درصدد اثبات عرضی بودن علم است و چون به عقیده او به هنگام علم به یک جوهر، صورت علمی آن نیز، که به نحو مجرد از ماده در نزد عقل عالم حاضر میشود، ماهیت جوهر را دارد، یعنی وجود ذهنی یک جوهر نیز همان ماهیتی را دارد که آن جوهر در عین و خارج دارد، این اشکال پیش میآید که چگونه وجود ذهنی (یا به تعبیر شیخ، وجود عقلی) جوهر، از آن حیث که علم است، عرض است؟ اشکال بر سه پیش فرض مبتنی است: (1) به هنگام علم به یک چیز، صورت علمی آن در ذهن تحت همان مقولهای واقع است که آن چیز در خارج تحت همان مقوله است.
به طور مثال، میتوان پاسخ شیخ را در باب علم به کم این گونه تقریر کرد: وقتی مقدار را درک میکنیم، معنای ماهیت آن به ذهن میآید و این معنا از مقدار به اصطلاح خارجی حکایت میکند، پس وجود ذهنی مقدار، دیگر خود مقدار نیست بلکه از کیفیات نفسانی است، کیفیتی که معانی کمیت را مفهوم میکند، یعنی از کمیت حکایت میکند."