ملخص الجهاز:
"اما لغزشها و سهلانگاریهای وزنی و زبانی که در شعرهای دیگرش هم کم نیست،در این شعر نیز یافت میشود: نما تو چون صباح زندگانی رنگین (حذف حرف«ح»در کلمهء «صباح») عروسی از تو نمایم به بهترین ترتیب (عروسی از کسی نمودن؟) بشد جوانک جلفی حکومت کرمان (به جای حاکم کرمان) زبان و تعابیر در بعضی موارد کهنه مینمایند: همی بگفتم آخر بگو چه گشته مگر نهان ز خلق مر او را نهد به خاک اندر در شعرهای دیگر عشقی نیز گاه از اینگونه ناپختگیها و ناسختگیها دیده میشود که ممکن است حاکی از بیاعتنایی او به قواعد شعر سنتی و تلاش برای نوآوری باشد: عشقی اگر تو مرد مسلمان و مؤمنی بر صحت حمل کن همه اعمال مؤمنان (افتادن حرف«ح»از کلمهء«حمل») یاران عبث نصیحت بیحاصلم کنید دیوانهام من عقل ندارم ولم کنید1 (افتادن حرف«ع»در کلمهء«عقل»از وزن) همچنین او نیز مانند غالب شاعران مشروطه اصطلاحات سیاسی روز را،هم در اشعار هزلآمیز و هم در اشعار جدی خود وارد کرده است،که گاه اشعار جدی او را بویژه در قالب غزل ناخواسته هزلآمیز مینماید: در هفت آسمان چو مرا یک ستاره نیست نامی زمن به پرسنل این اداره نیست بیاعتنا به هیئت کابینهء فلک گردیدهام که پارتیام یک ستاره نیست2 پیش از این دربارهء شاعرانی چون عارف و عشقی گفتیم که شاید به دلیل قرار گرفتن در چنین دورهء پرتاب و تبی مجال بروز تام و تمام استعداد شعری خود را نیافتهاند."