خلاصة:
ه است.
ملخص الجهاز:
"صحنهء زیر-که ادامهء صحنهء بالا است-این تغییر جهت مرکز زاویهء دید خواننده را نشان میدهد: پیرمرد آمده بود در خانه.
1-این روایت از«گونهء روایتی متننگار»است؛زیرا جهان داستان از طریق پرسپکتیو روایتی شخصیت-راوی(من-روایتکننده)و نه شخصیت-کنشگر(من-روایت شده)درک میکند؛به زبانی ساده،«صاحب»که زمانی خود کنشگر داستان قصهء کبود مار بوده است.
در اینجا،ژپلینت ولت براساس گفتههای فیچ به این نتیجه میرسد که موضوع به هیچ وجه در مورد یک روایت خنثی،بیطرفانه و ابژکتیو(چنانکه از عدسی یک دوربین فیلمبرداری ملاحظه میشود؟)نیست،بلکه قضیه مربوط به گونهء روایتی متننگار با دورنمای(پرسپکتیو)روایتی دورننگر(سوبژکتیو)مورسو-راوی میباشد.
توضیحات -------------- (1)- Les trois inctances (2)- Narrateur (3)- Acteur (4)- Narrataire (5)- Formles (6)- Fonctionnels (7)- Narration (8)- Lerecit (9)- Histoire (01)- La narration heterodiegetique -------------- (11)- Le narration homodiegetique (21)-دنیای داستان Diegese (31)- Je-narrant (41)- Lerecit (51)- Je naire (61)- Histoire (71)- Le centre d'orientation (81)- Type narratif auctoriel (91)- Type narratif actorief () (02)- Type narratif neutre -------------- (12)- Le type narratif auctoriel (22)- Le type narratif actoriel (32)- Le type narratif actoriel (42)- Individualise (52)- La conscience aubjective (62)- Objectiverent (72)- Laction romanesque (82)-البته در اینجا شخصا با نظر ژپلینت ولت موافق نیستم؛زیرا این نوع انتخاب کردن،صحنهها،خود،یک نوع حالت درونگرا و تفسیری را به وجودمیآورد؛زیرا راوی از حالت خنثی بودن خارج میشود و دیگر همچون دروبین عمل نمیکند؛آن چه را که میخواهد نشان میدهد و آنچه را که مایل نیست-ولو مهم باشد-رها میکند."