خلاصة:
اینکه شاعران به واسطهء برخورداری از یک موهبت درونی و هنر باطنی از دیگران متمایز هستند،امری بدیهی به نظر میرسد؛لیکن بسیاری اوقات به همین تلقی بسنده نشده است،بلکه شاعران زبان به تمجید و تعظیم مبالغه آمیز خود گشودهاند.از آنجا که خودستایی و خود برتربینی-یا به تعبیر روان شناختی نارسیسم-از مقولههای مورد توجه روانشناسان است،در یک پژوهش تطبیقی از نظر هنری به واکاوی خودستایی شاعرانهء حافظ و متنبی پرداخته شد.آنچه در مقام تمایز میان خودبرتربینی حافظ و متنبی به وضوح به چشم میخورد،این است که حافظ صرفا شخصیت هنری خود را میستاید و آن،از طریق صنعت تجرید و به واسطهء لطافت هنری مورد قبلو خواننده و مخاطب نیز واقع میشود.درحالی که متنبی به زبان متکلم و ضمیر مالکیت، شخصیت حقیقی و هنری خود-هردو-را میستاید و این بعد بیشتر نشان از خودستایی و خودبرتربینی و تکبر دارد.به هر ترتیب،آنجا که از خودستایی شاعر در مذاق مخاطب خوش میآید،آن را زیر مجموعهء نارسیسم هنری قرار دادیم که از پدیدهء خودشیفتگی به عنوان یک اختلال روانی،متمایز است.
ملخص الجهاز:
"چشم میخورد،این است که حافظ صرفا شخصیت هنری خود را میستاید
فاضل پنهان مانده،این ویژگی از شعر اوست که حافظ کلام خود را بسیار
که خوانندگان شعرش اعم از خاص و عام،مانند خود او به این باور رسیدهاند که شعر و غزل او تافتهء جدا بافتهای است که در دیوان هیچ شاعری یافت
حافظ زبان شعر و توان هنری خود را به سرچشمهء الهی
حافظ خود شیفتهء هنر خود شده است و بیشتر شعر و زبان شعریاش را می
واقع پنهان و آشکار،با صراحت و یا با اشاره کلام خود را میستاید:حافظ چه طرفه نباتیست کلک تو کش میوه دلپذیرتر از شهد و شکر است
***(همان،ص 812)حافظ تو این سخن از که آموختی که بخت تعویذ کرد شعر تو را و به زر گرفت
شعر حافظ به گونهای نیست که فقط مورد پسند خودش باشد و یا اینکه به
منقول از کتاب حبیب السیر مبین اشتهار شعر حافظ در عصر خویش است: «روز شاه شجاع به زبان اعتراض خواجه حافظ را مخاطب ساخته،گفت:
در ستایش شعر او چنین گفتهاند که:«او شاعری چیره دست است که
آدلری،نمایان میشود و این نکته را بیان میکند که نارسیسم در واقع،به منزلهء ابزار جایگزینی فقدان محبت مادری است.
متنبی از جمله شاعرانی است که شعر خود را میستاید و به شعرش مباهات
خودشیفتگی است که در اشعارشان نمود یافته است،به این معنی که حافظ
"روش متنبی در مدح دیگران بیانگر این مطلب است که خود بزرگ
خاطر اینکه این عقدهء کمبود و حقارت را جبران کند،به ابزار و آلات دیگر پناه میبرد تا توازن روانی خود را تنظیم کند."