خلاصة:
یکی از نظریات مهم در توجیه معرفت گزارهای،نظریهی مبناگروی است. مبناگرایان،گزارهها را به دو قسم بدیهی یا پایه و غیر بدیهی یا مستنتج،تقسیم کرده و عمارت معرفت را بر اساس قسم اول،یعنی بدیهیات،بنا میکنند.ویژگی این گزارهها آن است که نیازمند استدلال نبوده و خود،ذاتا موجه و بدیهی هستند.
نظر شایع و مقبول نزد فلاسفهی مسلمان،در باب توجیه،مبناگروی کلاسیک است.ایشان،تلاش کردند تا سر بداهت برخی مفاهیم و گزارهها را توضیح دهند. در این نوشتار،معلوم میشود که بساطت مفهومی،به عنوان ملاک بداهت مفاهیم، در آثار متقدمین،مورد تصریح قرار گرفته است.سپس،با بیان ملاک بداهت گزارهها،به اختصار با نقل دو دیدگاه مبناگروی کلاسیک و معرفتشناسی اصلاح شده،همراه با برخی نکات انتقادی،بحث ادامه مییابد.
ملخص الجهاز:
"گزارهها آن است که نیازمند استدلال نبوده و خود،ذاتا موجه و بدیهی هستند.
(-بدیهی)(14)-در مقابل گزارههای غیر پایه(15)یا مستنتج(16)-است.
گاهی تقسیم علم حصولی و حضوری،از این رهگذر تأمین میشود که چون شیء،یا وجود
بشر است-چنان که برخی فلاسفهی مغرب زمین،مانند کانت معتقدند-بلکه بداهت و فطری بودن آنها،به آن معناست که به اندک تنبهی،برای شخص،حاصل و قابل ادراک هستند و
که آنها را از فکر و نظر،مستغنی میسازد؟پاسخ،هر چه باشد،رمز ملاک بداهت است.
منظومه ابراز داشته و برای اثبات بداهت مفاهیم-و از جمله مفهوم وجود-برهان،اقامه
اجزاء یک مفهوم یا ماهیت،زمانی غیر محتاج به تعریف است که بسیط باشد و چنین
همین معنا در شرح سخن شیخ در اشارات نیز،بیان شده است(ابن سینا،1375،
اما بدیهیترین قضیه،همان اصل امتناع تناقض و ارتفاع نقیضین است و این که«أن
بنا بر این،گزارهی بدیهی اولی،آن است که ثبوت محمول برای موضوع آن،نه نیازمند به
با این همه،نمیتوان ادعا کرد که تحلیلی بودن،(36)ملاک بداهت است.
بنا بر این،ملاک بداهت در قضایا،استغنای آن از دلیل و برهان در اثبات محمول برای موضوع است.
اولیات شمردهاند و حال آن که چنین نیست و تصدیق به آنها محتاج دلیل است و خفای
میزان بداهت این قسم،قاعدتا در میزان یقین بخشی آنها تأثیر نهاده است.
البته این نقد،بر مبناگرایان سنتی وارد شده است که نمیتوان بر اساس چند گزارهی
مقدمهی کبرای این استدلال،علت بداهت مفاهیم است.
این مبحث،ناظر به حیثیت وجود شناختی بدیهیات است و نه جنبهی منطقی و معرفت شناختی آن و تفصیل آن،مجال
یکی از انتقادها این است که پایه بودن یک اعتقاد،تضمین کنندهی صدق آن نیست."