خلاصة:
رباعی قالب شعریای است که نخست درمیان شاعران ایرانی رواج یافته، سپس به شعر عرب راه پیدا کرده است؛اما باوجود آنکه عدهای چون شمس قیس رازی رباعی را ساختهء رودکی میدانند،به دلیل عدم وجود اسناد کافی، دربارهء اینکه مبدع آنچهکسی است،اتفاق نظری وجود ندارد؛تا جایی که گروهی معتقدند که رباعی ریشه در خسروانیهای پیش از اسلام داشته است و برخی نیز نخستین رباعیها را به صوفیه منسوب کردهاند. در این مقاله نویسندگان با اعتقاد به اینکه چنین پژوهشهایی نتیجهء متقنی نخواهد داشت،این موضوع را از منظری دیگر نگریسته،تلاش کردهاند تا با استفاه از نظریهء ساختارگرایی تکوینی لوسین گلدمن-که میان شکل اثر و جهاننگری حاکم بر عصری که اثر در آن شکل گرفته است،ارتباط برقرار میکند-نشان دهند که چگونه قالب رباعی-البته در معنای مصطلح و امروزی آن-که از ساختاری منطقی برخوردار است،انعکاس جهاننگری عقلانی شاعران خردگرای سبک خراسانی است،نه شکل تکاملیافتهء شعر ایران پیش از اسلام.
Quatrain is a form that first enjoyed wide currency among Iranian poets ، then it found its way to Arab poetry; however، though it is believed by some، like Shams Qys Razi، that Rudaki first developed quatrain، due to lack of adequate documentation، there is no agreement on who was its inventor. Some believe that quatrain can be traced to the pre-Islamic form of poetry known as Khusrovani، others relate it to Sufis.
In this paper، the authors believe that such arguments will never lead to a defensible result. So the issue needs to be viewed from another perspective. To do so، using Lucien Goldman’s theory of Genetic Structuralism، according to which there is a homologous relationship between the inherent structure of literary works and the key structures of the social context of the author، they have tried to show how quatrain is the reflection of rationalistic worldview of the rationalist poets of the Khurasani school of poetry rather than the evolution of Iranians pre-Islamic poetry.
ملخص الجهاز:
فصلنامه علمی-پژوهشی«پژوهش زبان و ادبیات فارسی» شماره شانزدهم،بهار 9813:91-1 تاریخ دریافت:7831/21/72 تاریخ پذیرش:8831/80/11 از ساختار معنا دار تا ساختار رباعی (نگاهی جامعهشناختی به ارتباط میان جهانبینی عصر رودکی با ساختار رباعی) احمد خاتمی* منا علی مددی** عیسی امن خانی*** چکیده رباعی قالب شعریای است که نخست درمیان شاعران ایرانی رواج یافته، سپس به شعر عرب راه پیدا کرده است؛اما باوجود آنکه عدهای چون شمس قیس رازی رباعی را ساختهء رودکی میدانند،به دلیل عدم وجود اسناد کافی، دربارهء اینکه مبدع آنچهکسی است،اتفاق نظری وجود ندارد؛تا جایی که گروهی معتقدند که رباعی ریشه در خسروانیهای پیش از اسلام داشته است و برخی نیز نخستین رباعیها را به صوفیه منسوب کردهاند.
در این مقاله نویسندگان با اعتقاد به اینکه چنین پژوهشهایی نتیجهء متقنی نخواهد داشت،این موضوع را از منظری دیگر نگریسته،تلاش کردهاند تا با استفاه از نظریهء ساختارگرایی تکوینی لوسین گلدمن-که میان شکل اثر و جهاننگری حاکم بر عصری که اثر در آن شکل گرفته است،ارتباط برقرار میکند-نشان دهند که چگونه قالب رباعی-البته در معنای مصطلح و امروزی آن-که از ساختاری منطقی برخوردار است،انعکاس جهاننگری عقلانی شاعران خردگرای سبک خراسانی است،نه شکل تکاملیافتهء شعر ایران پیش از اسلام.
حاصل کلام آنکه قالب رباعی به دلیل داشتن ساختار منطقی و منسجم و شکل یک قضیهء منطقی،قابلیت انعکاس یک جهانبینی عقلانی را دارا است و بیدلیل نیست که رباعی یکی از پرکاربردترین قالبهای شعری سبک خراسانی بوده،شکلگیری آن را به شاعران این عصر41 و شاعر توانای آن،رودکی،نسبت دادهاند.