خلاصة:
در فلسفهء علوم اجتماعی،عدهای بر شباهت علوم اجتماعی و طبیعی،از حیث موضوع و روش و هدف تأکید دارند و عدهای دیگر به تفاوتهای بنیادین میان آنها،در این جنبهها قائلاند.مهمترین استدلالهای دو دسته برای ادعاهای خود،فهرستوار در این مقاله آمده است.از جمله موضوعات مورد اختلاف که در اینجا بیان شده است، میتوان به آزمایشیبودن یا نبودن علوم اجتماعی،وجودداشتن یا نداشتن قوانین کلی در علوم اجتماعی،و تفاوتهای پیشبینی و تبیین در علوم طبیعی و علوم اجتماعی اشاره کرد.آیا موضوعات مورد مطالعه در علوم اجتماعی،ویژگیهای منحصر به فردی مانند معناداربودن دارند که آنها را به لحاظ ماهیتی،از پدیدههای مورد مطالعه در علوم طبیعی متمایز کند؟آیا از روشهای به کار رفته در علوم طبیعی که کارامدی خود را در حیطهء مطالعهء پدیدههای فیزیکی و زیستی نشان دادهاند،میتوانیم در مطالعهء پدیدههای اجتماعی استفاده کنیم؟اگر پاسخ مثبت است،آیا باید چنین کنیم؟یا میتوان اهداف متفاوتی،در دو حیطهء علوم اجتماعی و طبیعی در نظر گرفت که مانع این کار شود؟ مقالهء حاضر به پاسخهای متفاوتی که اشاره میکند در ادبیات فلسفهء علوم اجتماعی،به این پرسشها داده شده است.
ملخص الجهاز:
"آیا موضوعات مورد مطالعه در علوم اجتماعی،ویژگیهای منحصر به فردی مانند معناداربودن دارند که آنها را به لحاظ ماهیتی،از پدیدههای مورد مطالعه در علوم طبیعی متمایز کند؟آیا از روشهای به کار رفته در علوم طبیعی که کارامدی خود را در حیطهء مطالعهء پدیدههای فیزیکی و زیستی نشان دادهاند،میتوانیم در مطالعهء پدیدههای اجتماعی استفاده کنیم؟اگر پاسخ مثبت است،آیا باید چنین کنیم؟یا میتوان اهداف متفاوتی،در دو حیطهء علوم اجتماعی و طبیعی در نظر گرفت که مانع این کار شود؟ مقالهء حاضر به پاسخهای متفاوتی که اشاره میکند در ادبیات فلسفهء علوم اجتماعی،به این پرسشها داده شده است.
در واقع، در علوم طبیعی نیز،دانشمندان این پیشفرض را دارند که جهان معقول رفتار میکند (جهان قانونمند است)؛فرضی که معمولا،با عنوان اصل همسانی طبیعت مورد پذیرش دانشمندان است؛هرچند بهطور عمده،به صورت پیشفرضی ناگفته،در کنه عمدهء نظریههای علوم طبیعی وجود دارد.
علوم اجتماعی ذاتا آزمایشی نیست و این برای مطالعهء علمی آنها مانع است(البته ادعای متافیزیکی دربارهء جامعه،غیر مستقیم،در اینجا نیز مدخلیت مییابد؛زیرا وقتی میگوییم آزمایشگری در علوم اجتماعی فقط سخت نیست،بلکه لاجرم،به شکست محکوم است،احتمالا چیزی در خود پدیدهء مورد مطالعه این ضرورت را در پی داشته است؛چیزی مانند ماهیت باز سیستمهای اجتماعی یا ماهیت یکتای عاملهای انسانی یا مواردی اینچنین).
فیزیک اتمی را میتوان برای تولید سلاحهای هستهای به کار گرفت؛اما آیا به این بهانه میتوان چنین علومی را کنار نهاد؟ میانهرو:اما به این نکته نیز باید توجه کنید که علوم اجتماعی وجه تکنولوژیک(و بنابراین)ایدئولوژیک داردو به این اعتبار،در این وجه،جای تعجب نیست که حجاب ارزشها بر آنها افکنده شود."