خلاصة:
قضای الهی از نظر تطبیقی با عوالم کلی وجود،همان مرتبه صور عقلی محسوب میشود که وراء صور طبیعی و نفسانی است.این صور-که بصورت دفعی و بلازمان از واجب تعالی صادر میشوند-بعنوان مرتبهیی از مراتب علم الهی تلقی میشوند که قضای علمی نامیده میشود و در مرحله بالاتر به علم ذاتی الهی منتهی میگردد.از طرف دیگر نظام علی و معلولی عالم هستی و انتساب این عالم به علت تامه و هستیبخش خود- که منشأ ضرورت و پیدایش عالم هستی است-همان قضای عینی است.بنابرین قضای الهی مبین انتساب همهء عالم هستی در دو مرتبهء علمی و عینی به حق تعالی است. تبیین و تحلیل حقیقی مسئله قضای الهی باید با توجه به هر دو مسئله علم الهی از یک طرف و ضرورت نظام جهان هستی از طرف دیگر صورت گیرد،زیرا قضای الهی هر دو مسئله را تبیین میکند و توجه به یکی از ایندو و غفلت از دیگری،حقیقت مسئله قضای الهی را بر ما آشکار نخواهد کرد.این مقاله درصدد است مسئله قضای الهی را در نظام فلسفی حکمت متعالیه-با تأکید بر آثار ملا صدرا و علامه طباطبایی-تبیین و تحلیل نماید.
ملخص الجهاز:
"61 تفاوت دیدگاه علامه طباطبایی و ملا صدرا درباره قضای ذاتی و فعلی صدر المتألهین درباره قضا معتقد است،قبل از وی دیگر فیلسوفان اسلامی قضا را همان وجود صورتهای عقلی همه موجودات درحالیکه از واجب تعالی بنحو ابداع و بدون زمان صدور یافته است،میدانستند.
86 قضای عینی(تبیین ضرورت نظام موجودات) یکی از مسائلی که در فلسفه اسلامی همواره مورد توجه فلاسفه بوده،ضرورت نظام عالم هستی است و اینکه آیا نظام موجودات جهان،نظامی ضروری و وجوبی است یا خیر؟یعنی آنچه در این جهان موجود میشود و مرتبهیی از مراتب هستی را اشغال میکند،موجود شدنش خلافناپذیر و جبری و بحکم ضرورت است یا آنکه ضرورت و وجوبی در کار نیست و هیچ امتناعی ندارد که آنچه در ظرفی از ظروف یا مرتبهیی از مراتب موجود میشود،موجود نشود.
بنابر آنچه گفته شد اگر قضا بر اعیان موجودات اطلاق شود قضای عینی است و در این صورت قضای الهی عبارتست از نفس ضرورت و حتمیت اشیاء از آنجهت که منتسب به واجب الوجود است و از آنجا که قضای الهی همان اتمام مراحل تحقق فعل است، این اتمام گاهی باعتبار وجود عینی است،که قضای عینی نامیده میشود و منطبق بر مرحله ایجابی است که عقل قبل از تحقق وجود امکان اعتبار میکند.
18 قدر نیز مانند قضا بر اعیان موجودات اطلاق میشود و تقدیر و اندازهء وجود اشیاء است،بنابرین قدر عینی الهی نیز عبارتست از نفس تعین وجود و اندازه وجود اشیاء،از آن جهت که منتسب به واجب الوجود است بعبارت دیگر قدر عینی عبارتست از تحدید شیء بوسیله حدود و اندازههای خاصی که از طرف علل و اسباب برای آن شیء وجوب پیدا میکند."