خلاصة:
دوره پس از جنگ جهانی دوم،دربرگیرنده معرفی و اجرای راهبردهای مختلف توسعه اقتصادی بوده که هدف آنها رهانیدن کشورهای فقیر و دارای اقتصاد عقبمانده از معضلات پیش روی از قبیل:فقر،بیسوادی،گرسنگی،و غیره بوده است.عمده راهبردهای مطرحشده عبارت بودند از: اتکاء بر بخش کشاورزی،گسترش صنایع سنگین،جایگزینی واردات و گسترش صادرات. کشورهای مختلف با توجه به استعدادها و قابلیتهای خود،هرکدام یکی از راهبردهای مذکور را دنبال نمودند؛به طوری که سالها تجربه در اجرای این راهبردها،بیانگر طیفی از موفقیتها و شکستها با درجات متفاوت است. با توجه به معایب موجود در راهبردهای توسعه،به نظر میرسد که اجرای راهبردی که بر اساس آن توجه محوری به بازارهای داخلی و بر اساس هستههای توسعه شناساییشده صورت میگیرد، با شرایط اقتصاد ایران متناسب بیشتری داشته و مثمر ثمر خواهد بود.این راهبرد پیشنهادی دارای وجوه مختلف و منسجمی است که رئوس آن عبارتند از:گسترش عرضه و تقاضای داخلی، افزایش رقابت داخلی،خلق بازارهای جدید در داخل و گسترش صنایع کاربر،تحقق این رئوس نیازمند بسترسازی خاصی است که توجه به توزیع درآمد و اجرای برنامهریزی هسته-محور از مهمات آن به شمار میرود
ملخص الجهاز:
"این راهبرد صنعتی شدن و توسعه با برخی ضعفها روبرو است که به آنها اشاره میکنیم: 1-ایجاد صنایع سنگین نیاز به نیروهای متخصص و ماهر دارد در حالی که کشورهای توسعهنیافته،فاقد چنین نیرویی هستند؛ 2-اجرای این استراتژی به دلیل سرمایه بر بودن،بخشی از نیروی کار جامعه را همچنان بیکار نگه میدارد؛ 3-نیاز به ارز فراوان یکی دیگر از ویژگیهای این راهبرد است که مشکلی مهم برای کشورهای توسعهنیافته به وجود میآورد؛ 4-دخالت دولت در این راهبرد اجتنابناپذیر است؛چرا که صنایع سنگین در کوتاهمدت بازدهی نداشته و لذا بخش خصوصی تمایل به سرمایهگذاری در آن را نداشته و حتی توان این کار را نیز ندارد(دینی،07318:28).
وقتی این امکان به وجود آید که با خلق بازارهای جدید(محصولات جدید)و یا گسترش بازارهای موجود داخلی،بخش گستردهای از توده مردم وارد عرصه کسب و کار گردند و با کاهش بیکاری که معضل اصلی اقتصاد ایران و سایر کشورهای در حال توسعه و عاملی مهم در افزایش نابرابری درآمد و ثروت است،زمینه فعالیت و کسب درآمد برای قشر کم بضاعت و فقیر مهیا شود،در این صورت میتوان انتظار داشت که نابرابری درآمدها کاهش یافته و بهبود توزیع درآمد حاصل گردد و این نتیجه خود به رونق و گسترش هرچه بیشتر بازارهای داخلی کمک خواهد نمود.
اهمیت این بخش از سه جهت قابل توجه است:اولا قسمت عمده درآمد ملی کشور از بخش مذکور بوده و لذا قرار گرفتن آن به عنوان یکی از اولویتهای مهم در برنامهریزی هستهای و سرمایهگذاری و نوآوری در آن باعث رونق اقتصادی خواهد گردید یو ثانیا در حال حاضر،کشور ما عمدتا یک خامفروش در بخش انرژی است و قسمت زیادی از ارزش افزوده بالقوه نفت و گاز را از دست میدهد."