ملخص الجهاز:
"چون مریم به ادامهی تحصیلعلاقه دارد،او را به روستایی نزدیک روستای مدرسه آورده وبه خانوادهی مطمئنی سپردهاند و هر از چند گاهی به دیدارشمیآیند.
با یاری خداوند وپیگیریهای مستمر،موفق شدم از طریق سازمان بهزیستی مرکزسیستان و بلوچستان(شهر زاهدان)برای مریم چرخ دستی بگیرم.
جالبتراینکه مثل همیشه از هرکس بهتر درس میخواند و برای رسیدنبه آیندهای روشن،از دیگر همکلاسیهایش مصممتر بود.
به نوبت خواهش کرد بچهها برای هول دادنچرخ دستیاش به او کمک کنند و با این کار،تنوعی هم برایجمع همکلاسیهایش ایجاد میکرد.
همهی دانشآموزان برای گذراندن دورهی متوسطه به روستای"محمدآباد"که در مرکز بخش بود.
مریم برای ادامهیتحصیل به آنجا رفت؛تحصیلی که آیندهی شغلی او را تأمینمیکرد و دائما خدا را به خاطر این نعمت شکر میگفت کهگوشهای از زحمات پدر و مادر را جبران خواهد کرد.
خاطرهها چنان برای او دلچسبو به یاد ماندنی بودند که در آن موقع فراموش کرده بود از وقایعیمیگوید که اکنون در زندگیاش هیچ نشانی از آنها نیست ورویایی است شیرین،اما دردناک و پردریغ."