خلاصة:
نقد حوزههای مختلف جامعه مدرن با استخدام دو مفهوم«جهان زیست»و «سیستم»،
از مؤلفههای جامعهشناختی نظریه کنش ارتباطی، مهمترین تلاش فلسفی- اجتماعی
هابرماس در دهه هفتاد میلادی است.استدلال این است که هر نظام اجتماعی به انسجام
نیاز دارد و بدون آن با بحران روبهرو خواهد شد؛اما انسجام اجتماعی، نه صرفا برآیند
الزامات سیستم که امری زبانی-فرهنگی است.گسترش سیستم در حوزههای مختلف اجتماعی
چنین انسجامی را متزلزل کردهاست.پیام مقاله این است که با تغییراتی در نظریه فوق
جامعه ایران معاصر را نیز میتوان به شکلی انتقادی مطالعه کرد.
ملخص الجهاز:
"امروزه در سرمایهداری متأخر میان جهان زیست و سیستم کشمکش وجود دارد و تنها از طریق کنش ارتباطی آزاد از تحریفها میتوان سیستم را اصلاح کرد جهان زیست را از استعمار نجات داد(پیوزی، 1378، صص145-146)؛به عبارت دیگر، دو واسط پولو قدرت، کنشهای اجتماعی را از بیرون به درون طبیعتگونه هماهنگ میکنند و راه چاره تأمل در تجارب زندگی در سایه تعامل اجتماعی است.
منظور این است که مشتری بخشی از خط تولید میشود؛غذا را برمیدارد؛آن را روی میز میگذارد؛میز را تمیز میکند؛کمترین فرصت گفتگو برای مشتریان و کارکنان وجود دارد؛آنها نمیتوانند به درکی مشترک برسند؛هیچ جایی برای کنش ارتباطی وجود ندارد؛کارکنان هم هیچ امکانی برای تصمیمسازی درباره اینکه چگونه رستوران اداره خواهد شد، ندارند؛مشتریان در فاصلههای معین در حال حرکتاند؛حتی جاها به گونهای ساخته شدهاند که مردم نمیتوانند طولانی بنشینند؛هرکس که با رستوران مرتبط میشود، باید آنطور که سیستم آنها را هدایت میکند، عمل کنند؛اینگونه است که سیستم کمی هرگونه ارتباط در جهان زیست را استعمار میکند.
به طور خلاصه، هابرماس با تکیه بر نظریه کنش ارتباطی و استخدام دو مفهوم جهان زیست و سیستم درصدد ارائه راهحلی بر آنچنان بحرانی است که در سرتاسرجامعه سرمایهداری متأخر گسترش یافته و در هر حوزهای به شکل خاص(در حوزه سیاست به شکل بحران مشروعیت، در حوزه فرهنگ به شکل بحران انگیزش و در حوزه اقتصاد به شکل بحران اقتصادی)بروز میکند.
اما در ایران معاصر اساسیترین عامل در بحرانی بودن جامعه(به اشکال مختلف فرهنگی سیاسی و اقتصادی)این است که حوزه سیاست(نه حوزه اقتصاد)به قدری عرصه را بر حوزه فرهنگ تنگ کرده است که جهان زیست، استعمار شده و هدایت جامعه نه طی توافقهای بدستآمده از کنشهای ارتباطی آزاد از سلطه بلکه از طریق کنشهای راهبردی معطوف به منافع یکسویه حوزه سیاست صورت میگیرد."