ملخص الجهاز:
"با این اوصاف نیمهء اول نمایش ایده کم داشت و دیالوگها انگار برای پر کردن فضاهای خالی بین سوتهای متناوب ددالوس نوشته شده بودند.
پرواز با اسطوره گفتو گوی فرشته حبیبی و کیومرث مرادی با همایون غنی زاده دربارهء نمایش ددالوس و ایکاروس ددالوس و ایکاروس دومین نمایش همایون غنیزاده پس از در انتظار گودو،اثر شسته رفته و قابل تأملی است که در روزهای بیحوصلگی تئاتر شهر،مثل یک اتفاق،تماشاگرانش را پیدا میکند.
به آگاممنون فکر کردم وقتی که از جنگ تروا برمیگشت،او میتوانست این طیاره را از زیر خاک پیدا کند!آرامآرام (به تصویر صفحه مراجعه شود) سرو کلهء ددالوس مخترع از میان اساطیر یونان پیدا شد.
ف. ح:این نسخه چهقدر به اصل اسطوره نزدیک است؟ ماجرای ددالوس و ایکاروس در این اساطیر هم واقعا یک خطی است و من سعی کردهام این خط را حفظ کنم.
در اساطیر (به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل رابطهء ددالوس و ایکاروس باهم تصویر نشده و اصلا روشن نیست چرا ایکاروس هم در کنار ددالوس زندانی میشود و حتی دلیل روشنی برای سرپیچی ایکاروس از فرمان پدر و پروازش به سمت خورشید آورده نشده.
ف. ح:بهتر نیست برگردیم به ددالوس و ایکاروس، همین و بحث را در حواشی آن نمایش ادامه دهیم؟ اینکه تکنیکهای اجرایی در آنچهطور با خصوصیات متن،عجین شدهاند؟فکر میکنم یکی از آن تکنیکهاو عناصر قابل بحث حجم و میزان صدای تولید شده روی صحنه است.
همه کنجکاو میشوند که«خب که چه؟چه اتفاقی قرارست بیفتد؟» این هم خودش روشی است برای کندن تماشاگر از دنیای خودش و آوردنش به فضای نمایش."