خلاصة:
ملل متحد و بویژه شورای امنیت از اهمیت جایگاه ترتیبات منطقهای دراین زمینه نگاشته
است.ازاینرو منشور ملل متحد توجه خاصی به این ترتیبات در قالب یک فصل خاص(فصل
هشت)نموده است.اگرچه در بعد حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات منطقهای این ترتیبات از
آزادی عمل برخوردار هستند و حتی اولویت اقدام دراین زمینه با آنهاست.لیکن در بعد
توسل به اقدامات اجرایی به نظر میرسد که با توجه به تفسیر منطقی ماده 53 منشور
باید قائل به نوعی محدودیت دراین زمینه برای ترتیبات منطقهای باشیم.به این معنا که
ترتیبات منطقهای بدون مجوز شورای امنیت نمیتوانند در زمینه صلح و امنیت منطقهای
هیچ نوع اقدام اجرایی خواه نظامی یا غیر نظامی انجام دهند.در عین حال این ترتیبات
میتوانند به عنوان بازوی اجرایی شورای امنیت مورد استفاده شورا قرار گیرند. کلید
ملخص الجهاز:
"اولا آیا شورای امنیت با توجه به ماده 42 و 43 و صدر ماده 53 میتواند از ترتیبات منطقهای در زمینه عملیات اجرایی استفاده نماید و حتی این مسائل را به آنها تفویض نماید؟ثانیا چنین ترتیباتی آیا میتوانند در چارچوب اساسنامه خود و بدون کسب مجوز از شورای امنیت اقدام اجرایی غیرنظامی علیه اعضاء خود ترتیب دهند؟آیا عبارت اقدام اجرایی مندرج در ماده 53 تاب چنین تفسیری را خواهد داشت؟ دراین تحقیق قصد ما بررسی این مسائل صرفا در چارچوب منشور ملل متحد خواهد بود چرا که توسل به اقدامات قهری (اجرایی)در خارج از چارچوب منشور در قالب مداخله بشردوستانه یا اقدامات متقابل(توسط کشورها یا سازمانهای منطقهای)قبلا در مقالات و کتب متعدد به تفضیل مورد بررسی قرار گرفته است.
در این قسمت به دنبال بررسی این مسأله هستیم که ترتیبات منطقهای بدون تفویض اختیار اجرایی از سوی شورای امنیت در راستای حفظ صلحوامنیت منطقهای چه اقداماتی را میتوانند انجام دهند؟اینکه ماده 53 میگوید هیچگونه اقدام اجرایی بدون اجازه شورای امنیت نباید توسط ترتیبات منطقهای صورت گیرد آیا منظور فقط اقدامات نظامی است یا هر اقدامات نظامی و غیر نظامی را شامل میگردد؟ تردیدی نیست که با توجه به بند 4 ماده 2 و ترتیبات فصل هفت منشور(البته به استثنای دفاع مشروع مندرج در ماده 51)توسل به قوای نظامی و به طور کلی توسل به زور در صلاحیت انحصاری شورای امنیت میباشد."