ملخص الجهاز:
"ولی در اینجا چند سؤال اساسی باقی است: 1-آیا حوادث و پدیدههائی همچون سیل و طوفان و زلزله و آتشفشان حوادث استنثائی نیستند؟ آیا میتوان باور کرد که انسانهای نخستین فقط این عوامل استنثائی طبیعت را میدیدند ولی از مشاهده نظام شگفتانگیز و پدیدههائی همانند فصول چهارگانه با آن نظام مخصوص و زیبائیها و شگفتیها و آثار و برکات آنها عاجز بودند؟و اصولا این نظام حساب شده و دقیق را نمیدیدند؟ بهار را با آنهمه زیبائیهایش؛با آنهمه گلبرگها، با آن شکوفههای وصف ناکردنی؛با آن طراوت رویائی با آن نسیم روحپرور،با آن هوای هیجانانگیز و زنندهکننده؛با آن عطرهای مستی بخش که همه از وجود یک عامل حسابگر فوق طبیعی حکایت میکرد؛نمیدید؟ تابستان را با آن قدرت عظیم برای پرورش میوههای جنگلی و محصولات خود روی وحشی (1)مشرق زمین گاهواره تمدن ص 89 (2)دنیائی که من میبینم ص 54 بیابانی و باور کردنی موجودات گوناگون زنده مشاهده نمینمود؟ پائیز با چهره پژمرده اما زیبا،با غمهای گوارا و لذت بخش،با آن مرحلهء انتقالی به فصل سرما؛ ملاحظه نمیکرد؟ و سپس زمستان با آن بارانهای پربرکت،با دانههای دلانگیز برف و آنهمه آمادگیها و آماده سازیهای طبیعت؛برای بهاری شکوفان و بارور، با چشم خود نمیدید؟ اتفاقا انسانهای نخستین بیش از انسانهای غافل امروز در دل طبیعت زندگی میکردند و از مظاهر و زیبائیها و نظامهای آن لذت میبردند،انسانهائی بودند کاملا طبیعی و دست نخورده؛نقش و نگار خیرهکننده بالهای پرندگانی که شاید ما در سال جز یکبار نمیتوانیم ببینیم؛آنهم احتمالا فقط در باغ وحش،به صورتی بیروح و رنگ پریده،آنها همه روز میدیدند و با یکدیگر بزرگ شده بودند و انس گرفته بودند."