ملخص الجهاز:
"بهترین و بدترین قصههای پریان (به تصویر صفحه مراجعه شود) نوشتهء خورخه انریکو آدوم اگر این سخن که پریان با لبخندهای خود کودکان بیشتری را-بیش از کودکانی که غولهای آدمخوار با چشمان از حدقه درآمدهء خود خواب را از دیدگان آنها میربایند-بخواب فرو میبرند حقیقت دارد پس در اینصورت شاید سودمند باشد که دربارهء طرز استعمال،آثار فرعی و موارد کاربرد غیرمجاز این داروهای مخدر که از دویست سال پیش امریکای جنوبی را بخواب فرو بردهاند بررسیهایی بعمل آید.
اما اگر این تصاویر تحمیلی که در پرتو واقعگرایی گاه خشن گراورهای گوستاو دوره، یا در نقاشیهای متحرک فوقالعاده دلانگیز والت دیسنی جان میگیرند و به هنگام اجرای نمایش در صحنههای تئاتر،که دانشآموزان در آنها شرکت داده میشوند،باز واقعیتر بنظر می- رسند،نبود،کدام کودک در مناطق گرمسیری یا در فلاتهای مرتفع آمریکای لاتین میتوانست چنین رویایی را در سر بپروراند؟آیا در فرهنگهای ما تحریک یک میل لجام گسیخته از همان دوران کودکی برای دستیابی به ثروت و قدرت ایجاد یک ارزش شمرده میشود؟ فرض کنیم مولفان این قصص و نخستین کسانی که آنها برای ایشان نوشته شدهاند،اعم از پادشاهان،ملکهها،شاهزادهها و شاهدختها همگی بطور اجتنابناپذیر بخشنده و نیکوکار،محبوب رعایای خود و مورد احترام همسایگانشان هستند؛نه ارتشی دارند و نه نیروی انتظامی(جز چند نفر شکاربان مهربان و خوشقلب آنهم در صورت ضرورت)و هرگز هم اعلان جنگ ندادهاند؛به استثنای نامادریهای تندخو و خشن هیچکدام برای رعایای خود نه (به تصویر صفحه مراجعه شود) فرمان زندانی شدن صادر کردهاند و نه فرمان مرگ؛کودک آمریکای جنوبی بیدرنگ در خواهد یافت که،در مقایسه با واقعیتهای زندگی همهء اینها جز ترهات بزرگسالان چیز دیگری نیست."