خلاصة:
آزادی ، مفهومی بسیار ستایش شده است و دست یابی به آزادی و رهایی از قیدها و محدودیت ها ، یکی از پر شورترین آرمانهای بشر به شمار می آید . موضوعاتی چون : چیستی و تعریف آزادی در دو نگاه لیبرالیسم غربی و ادیان آسمانی به ویژه آیین اسلام و نفوذ نگره لیبرالیستی به آزادی در میان جوامع اسلام و اندیشمندان مسلمان سطحی نگر و بی بهره از دریافت های ژرف دینی ، عناوین اولیه این نوشتار است
Freedom is a highly acclaimed concept and attaining freedom and release from shackles and restraints is considered as one of the most fervent human ideals.
Issues such as the quiddity and definition of freedom from the viewpoints of both western liberalism and Revealed Religions, particularly Islam and the permeation of the liberalism into freedom among the Islamic communities and the superfluous Muslim thinkers who lack in-dept religious perception, are the topics brought up in the earlier parts of this article.
Other issues touched upon in this writing include: Islam and freedom; response to the idea of the separation of religious doctrines and freedom; and enumeration, definition, and description of equalities of freedom in the Qur’an, which are varied on the basis of man’s communication equalities. The article goes on to examine the definition of freedom in the Qur’an and its consistencies and inconsistencies with the definition of freedom created by liberalism. Then, freedom of idea as one of the most pivotal branches of individual freedom is brought up, and the viewpoint of the positivists and negativists about man’s having absolute freedom in idea and thought along with the Qur’anic evidences of each viewpoint is presented. In the last part, dimensions of freedom in view of the Qur’an including internal and external freedom; individual and sociopolitical freedoms and rights in the relations among nations is studied.
ملخص الجهاز:
"آزادی در اسلام بدین مفهوم است که انسان در روابط گسترده خویش با خدا، خود، طبیعت و سایر انسان ها، تنها به پرستش و فرمان پذیری خدا تن دهد، زیرا که او آفریدگار و مالک انسان است، اما در برابر غیر خدا، انسان باید از یک سو حقوق آنان را رعایت کند و از سوی دیگر نباید اسارت، بردگی و بندگی طبیعت (= پول و ثروت)، سایر انسان ها و خواسته های شهوانی و نفسانی را برگزیند، بلکه می باید با اراده آزاد، حاکم بر سرنوشت خود بوده و راه سعادت و تکامل را در پرتو اراده، انتخاب و عقلانیت یاری جسته از وحی جست وجو کند.
اما در اندیشه دینی و آموزه های قرآنی سال ها پیش از عصر روشنفکری در غرب این حقوق پذیرفته شده و پیامبر بزرگوار اسلام نیز در سال های آغازین استقرار حکومت اسلامی در مدینه سیاست خارجی خویش را بر پایه استقلال و آزادی ملت ها و روابط دوستانه بین المللی بر پایه مصالح و باورهای مشترک بنا نهاد و در نامه ای به «هرقل» فرمان روای روم نوشت:27 «قل یا أهل الکتاب تعالوا إلی کلمة سواء بیننا و بینکم ألانعبد إلا الله و لانشرک به شیئا و لایتخذ بعضنا بعضا أربابا من دون الله…» آل عمران/64 بگو: ای ا هل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعض دیگر را ـ غیر از خدای یگانه ـ به خدایی نپذیرد."