خلاصة:
(ibبحرانهای زیستمحیطی کل نظام طبیعت را تهدید میکنند.تخریب محیط از طریق افزایش مصرف انرژی در جهان،انقراض گونهها و نابودی جنگلها در حالی صورت میپذیرد که بحث کنونی بسیاری از کنوانسیونها،مجامع و آژانسهای بینالمللی و ملی در سراسر دنیا در زمینه محیط زیست و پایداری است و بسیاری از موافقتنامههای جهانی و تعهدات دولتی به ارائه استراتژیها و راهکارهایی در حل مسائل محیطی اختصاص یافتهاند.بنابراین این سؤال مطرح میشود،در حالیکه الگوهای مناسبتری از پایداری در همه زمینههای مربوط به محیط زیست توصیه میگردد،چگونه است که تغییرات قابل توجهی در فرآیندهای حفاظت محیط از جمله تغییر در الگوهای مصرف، تمایل به جایگزینی انرژیهای تجدیدپذیر به جای انرژیهای فسیلی،و صرفهجویی در استفاده از منابع به وجود نیامده است؟اگرچه پاسخ به این سؤال میتواند جوابهای ظاهری بسیاری داشته باشد،در بطن آن موضوعی نهفته است که ریشه بسیاری از معضلات زیستمحیطی است و آن عدمتوجه به ابعاد معنوی در رابطه انسان و محیط است. هدف این مقاله بررسی علل بیتوجهی تمدن معاصر به جنبههای معنوی محیط زیست است.علاوهبر آن،نقش دین در سیاستهای محیطی و لزوم شناخت هرچه بیشتر آن در کنترل و حل بحرانهای زیستمحیطی را از طریق تبیین رابطه انسان-محیط مورد توجه قرار میدهد تفاوت ماهوی انسان محوری ادیان الهی با انسان محوری منبعث از فلسفه مدرن،با تمرکز بر جهانبینی اسلام بهعنوان مورد خاص مورد اشاره قرار گرفته است.ib)
ملخص الجهاز:
"این موضوع پایه برخی تئوریهای اجتماعی نیز گردید،از جمله لوک بنیانگذار لیبرالیسم مدرن،که طبیعت را فاقد ارزش میداند و هیچ ارزشی برای زمین قائل نیست مگر آنکه توسط انسان مورد بهرهبرداری قرار گیرد و حتی بعد از توسعه،هنوز کارگر را بهعنوان ارزش اصلی معرفی میکند( gillespie,1997 ).
بهعنوان مثال در کنفرانس جهانی پارکهای ملی در 1962 در چهارمین بند آن آمده است:«حفظ زیبایی و ویژگی منظرهای طبیعی برای زندگی انسان ضروریست زیرا نفوذ دوباره معنویت،و نیروی فیزیکی و ذهنی مستحکمی را ایجاد می نماید7همچنین در بیانیه 1983 کنفرانس پارکها و نیز در اجلاس مدیریت،حفاظت،و توسعه پایدار مناطق جنگلی بیان میکند که حفاظت و توسعه پایدار جنگلها میباید حفاظت اکولوژیکی تمامی جنگلهای ملی را که ارزشهای منحصر به فردی را بهعنوان مظاهر معنویت و مذهب دارند شامل شود.
این سیستم دربرگیرنده مباحث مربوط به محیط زیست از جمله نحوه استفاده از منابع،نحوه ارتباط انسان با طبیعت،و از همه مهمتر نحوه نگرش انسان به خویش و به عالم وجود و ارتباط بین آنها بوده و نه تنها برای انسان بلکه برای تمامی موجودات دیگر از جمله حیوانات و گیاهان و حتی جمادات حق قائل است.
با مروری بر تعالیم اسلامی و عنایت به موضوعاتی از قبیل شناخت نظام طبیعت و اصلاح وآبادی آگاهانه زمین که در آن نقش و وظیفه خطیر انسان در جهت ارتقاء و کمال بخشی به محیط(طبیعی و مصنوع)مشخص شده است میتوان به نسخهای منحصر بفرد از پایداری رسید که راهگشایی جهت تدوین سیاستهای کلی حاکم بر جامعه اسلامیباشد."