خلاصة:
در این نوشتار نگارنده سعی دارد برای آشنایی مخاطبین با شخصیت علمی توماس فرانک بهعنوان یکی از برجستهترین اساتید حقوق بینالملل معاصر، توضیحاتی ارائه دهد و نکاتی از سه اثر مهم وی یعنی «مشروعیت قدرت میان ملتها»، «پیدایش حق بر حکومت دموکراتیک» و «انصاف در حقوق بینالملل و نـهادهای بینالمللی» را بـرجسته سازد. اعتقاد نگارنـده بر آن است کـه این اندیشمند بـزرگ حوزه حقوق بینالملل از دهه 80 سیر فکری منظمی را طی کرده تا در نهایت نظامی حقوقی را ترسیم کند که به انصاف منتهی شود. در ادامه، تبیین برخی وجوه اشتراک و افتراق دیدگاههای فرانک با دیگر اندیشمندان شناخته شده جهانی و در نهایت ارائه برخی ملاحظات درخصوص آرا و اندیشههای فرانک و ضرورت توجه محافل حقوقی ایران به مباحث نظری بنیادی در حقوق بینالملل، محورهای نوشتار حاضر هستند که با امید توسعه اندیشهورزی در حیطه حقوق بینالملل تقدیم شدهاند.
The foundations of this writing are some explanations about the scientific personality of Thomas Franck as one of the most outstanding professors in contemporary international law in order to familiarize the readers, review and highligt his compiling specially "The Power Legitimacy Among Nations", "The Emerging Right to Democratic Governance", "Fairness in International Law and Institutions". The author believes that this great lawyer of international law passed a straight path, drawing a legal system that finally leads to fairness. In addition, the writer explains some of the differences between Franck's viewpoints and other outstanding universal thoughtfuls and the similarities to them, and finally tries to present some considerations on his opinions and also showing the necessity of paying more attention to the fundamental theoretical subjects in international law by Iranian lawyers. These all have been presented with the hope to develop thinking deeper in international law.
ملخص الجهاز:
(به تصویر صفحه مراجعه شود) دغدغه اصلی توماس فرانک در دهه پایانی عمرش،پاسخ به این پرسشها بود که آیا حقوق بین الملل،حقوق است؟مؤثر است؟قابل اجرا است؟و از همه مهمتر آیا حقوق بین الملل، منصفانه است؟و اما پاسخ وی از گذر نظریههای مطرح شده به زبان ساده: مشروعیت،فرایند انصاف و منصفانه بودن اخلاقی عدالت توزیعی را بررسی میکند.
به نظر میرسد دلیل بیتوجهی فرانک به اخلاق در نظریه مشروعیت به خاطر این است که عوامل رشد و توسعه حقوق در نظام بین المللی در دستان حکومتها قرار دارد.
در این قسمت وی ادعا میکند که عدالت در نظام کنونی حقوق بین الملل است.
po,"snoitutitsnI dna waL-lanoitanretnI ni ssenriaF",samohT,kcnarF حکومت جمهوری باشند با یکدیگر جنگ نمیکنند.
یعنی براساس اندیشه کانت،دولتها به مانند افراد در شرایط طبیعی به سر میبرند و همانطور که افراد تصمیم میگیرند یک قانون اساسی را در سطح جامعه مدنی داخلی تنظیم کنند،دولتها نیز بر یک نظام حقوق بین الملل توافق میکنند تا مسائلی را فیصله دهند که وضعیت اولیه بین المللی(جنگ)تحمیل میکند.
این مسأله بیشتر در کتاب خویشتن توانمند یا نفس قوتیافته:حقوق و جامعه در عصر فردگرایی فرانک به چشم میخورد تفاوت دیگر آن دو،در خصوص حصول توافق است که همانطور که گفتیم از نظر کانت در منطق آزاد و اراده خودمختار یافت میگردد، در صورتیکه به عقیده فرانک،حصول به این توافق در همکاری و گفتگو حاصل میگردد، گفتگویی که در یک فضای دموکراتیک صورت گرفته باشد.