خلاصة:
نوشتار حاضری نقدی است از ای.دی.اسمیت(از دانشگاه وارویک)به کتاب از تأثرپذیری تا ذهنیتگرایی نگاهی تازه به پدیدارشناسی هوسرل،اثر کریستین لوتس که توسط انتشارات پالگریو مکمیلان،در سال 2008،در 224 صفحه منتشر شده است.
ملخص الجهاز:
"هوسرل در طول حیات فلسفی خود همیشه این دلمشغولی را داشت که چگونه پدیدارشناسی استعلاییاش را معرفی کند،که البته بیدلیل هم نبود زیرا چنانکه خودش مکررا اذعان میکرد پدیدارشناسی متضمن نگرشی غیرطبیعی به جهان و خودمان است:نگرشی که با نگرش روزمره و حتی شیوه تفکر علمی که-به قول هوسرل- «نگرش طبیعی»بر آن غالب است،تفاوت دارد.
ولی چه دلیلی دارد که این نگرش را کنار بگذاریم و نگرش «غیرطبیعی»را هوسرل بپذیریم؟لوتس در بخش اول فصل آغازین کتاب پاسخی برای این سئوال یافته است.
اول اینکه متضمن اپوخه1است:یعنی «بین الهلالین»2قرار دادن این باور که دنیایی واقعی وجود دارد،و بدین ترتیب«تقلیل دادن»یا محدود کردن آن چیزی که پدیدارشناس باید مورد تحقیق قرار دهد،که حتی اگر چنین دنیایی نیز وجود نداشته باشد،باز هم به قوت خود باقی است.
اگر سرشت پدیدارشناسی همان رویکرد ماهیتنگر باشد،که براحتی میتوان آن را در علم و بازی یافت،پس این همه سروصدایی که در ارتباط با پدیدارشناسی وجود دارد برای چیست؟ مما در نگرش طبیعی هم ماهیت ماده را داریم."