ملخص الجهاز:
"فلسفه: مناط مفهوم و تعهد مقدمهای بر«ساختن و عمل کردن»ژیل دلوز و فراتر روزبه صدرآرا *«فیلسوف در آن دم که غافلگیر میکند حقیقتی نو را ددی است کامل» سزار وایه خو آیا ما امروزه به چهره ددگونه فیلسوف نیاز داریم؟این نیاز نه از سر بازنمایی اشکال و صور فلسفی،بلکه نوعی درآویختن(مناط)مفهوم تعهد در امر فلسفی است.
اگر آنچه را کانت مفهوم اختیار یا آزادی اراده مینامد،به عنوان وجه مستولی تعهد در امر فلسفی در نظر بگیریم،باید متوجه این قضیه باشیم که اختیار فقط حامل اصلی سلبی یا نگاتیو،یعنی اصل اختلاف صرف در مفهوم خویش(به معنای دلوزی)،است و لذا تعهد،مبنایش را بر مفهوم اصل سلبی یا اختلاف گروی میگذارد.
اگر بخواهیم طبق راهبرد دلوز،وجه نگاتیو کانت را در نظر بگیریم،غایت فلسفه درآویختن(مناط)مفهوم با تعهد است.
اگر دلوز(و گاتاری)در رساله فلسفه چیست؟از پرسوناهای مفهومی نام بردهاند و بر (به تصویر صفحه مراجعه شود) کانت آن ارج نهادهاند میتوان از رهگذر آن،از تئورتیکهای مفهومی سخن گفت؛به این معنا که فلسفه نسبت به اختیار، مفاهیم تجربی و تعهد در پی گونهای صورتبندی تئورتیک یا تئورتیکهاست.
اما کانت معتقد است وقتی فلسفه از محیط مدرسه وارد محیط دنیوی میشود؛ناگزیر است مسئولیت دومی را هم برعهده بگیرد؛به این ترتیب که فلسفه نه تنها باید دریابد که اندیشیدن چیست؟،بلکه باید در مورد یک آرمان(یا همان تعهد کانتی پیش گفته)هم به کار بسته،و به این ترتیب محک زده شود.
اگر در این مقاله کوشش شده است غایت فلسفه را تئورتیک یا همسازی و درهمآمیزی(مناط)مفهوم و تعهد در نظر بگیریم اشاره به تفکیکی است که از گسترهء صرفا تقابلهای پساساختارگرایانه عبور کند."