ملخص الجهاز:
"2. شهری زلزله خیز در فارس-شبی را در میان راه توقف کردن-انواع.
4. ماده نیست-در اصل به معنی زمین وسیعی است که احیانا اسب هم در آن میدوانیدهاند-معنای این نوع اضافه را از دبیر ادبیات بپرسید.
7. همچنین-ویتامین انعقاد خون-گاهی وقتها دندان که اینطور میشود دکتر نمیکشد-مزه.
از سیستمهای اندازهگیری-فردوسی عقیده دارد هرکس که دانا باشد چنین است-دشوار.
جمع شاهد-به معنی خاندان است-شهر کسایی مروزی 21.
معمولا با کار میآید-نقلکنندگان-نوعی چرم برای کفش.
به برگ درخت هم میگویند-ضمیر اول شخص جمع-همان فردوس است-بلی آلمانی.
سلامتی است-شهری در خوزستان-از محبت سرکهها...
4. گلی است خوشبو-بلند بالا-قبل از بارگاه میآید.
5. کلمهای برای آگاهی و تأکید-تنها و غریب و بیچاره -به او میگویند تا دیوار بشنود.
6. در مظان اتهام است-تلفن عرب-از شهیدان عالی قدر دفاع مقدس.
اگر یک دال به اولش اضافه کنید نوعی فریاد میشود!
اگر قمر در آن وارد شود حکایت از بدی اوضاع دارد -عدد دونده-مرکز یکی از استانهای کشورمان است."