ملخص الجهاز:
"تورگنیف هم او را به خاطر داستانهای«کودکی»، «نوجوانی»و«جوانی»که در«عصر جدید»چاپ شده بود ستایش میکرد اما بعد که این دو نفر بیشتر همدیگر را دیدند،بیشتر باهم جرو بحثشان شد و بیشتر متلک بار هم کردند و کارشان به زد و خورد هم کشید.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) مارکز و یوسا مارس 6791 در مکزیک،بعد از مراسم افتتاحیه جشنواره فیلم مکزیکو سیتی،مارکز به سمت دوست صمیمیش در آن روزها،رفته و خوشوبش کرده بود اما جواب یوسا به این احوالپرسی دوستانه مشت محکمی بود که زیر چشم گابو فرود آمد.
گورویدال و ترومن کاپوتی گورویدال در زمینه گافهای موقع مصاحبه، ماجراهای دیگری هم دارد،از جمله یک بار ویدال در مورد کاپوتی گفته بود:«او کسی است که دروغگویی را تا حد هنر بالا برده است؛آن هم یک هنر ناچیز» کاپوتی هم در اولین مصاحبهاش بعد از این ماجرا اینطور جواب داده بود:«من واقعا برای ویدال متاسفم.
تا اینجا همهچیز معمولی بود اما سونتاگ در مصاحبهاش با«بوستون گلاب»دوستداران این فیلم،«از جمه آن خانمی که من اسمش را به یاد ندارم»را مسخره و به نداشتن سلیقه بصری محکوم کرد تا صدای کیل دربیاید و درباره«لزوم صادق بودن و کنار گذاشتن اداهای روشنفکری موقع دیدن فیلم»مقاله بنویسد که معلوم بود منظورش چه کسی است.
» (به تصویر صفحه مراجعه شود) نجف دریابندری و صادق چوبک دریابندری یک بار نقد تند و تیزی بر رمان«سنگ صبور»چوبک نوشته بود (این نقد را با عنوان«از نتایج نوشتن برای نویسنده بودن»حالا میتوانید در کتاب«در عین حال»،نشر کتاب پرواز،7631 بخوانید)."