ملخص الجهاز:
"جناب شمس آل احمد میگفت این مقاله در سوم تیرماه 6431 در شماره اول«جنگ هنر امروز»توسط دکتر سیروس طاهباز منتشر شد که علاوه بر آن،هفتهنامه«دنیای جدید»دکتر طاهباز را نیز به توقیف ابدی گرفتار ساخت!انتخاب عنوان برای رساله، با توجه به محتوای مقاله از اینجانب بود و در همین زمینه،جناب شمس در کتاب خود «از چشم برادر»مینویسد:«..
». جلال به رغم روابط دوستانه و یا به تعبیر دیگر،ارادتی که به خلیل ملکی داشت، هرگز مانند او شیفته سوسیالیسم قلابی اسرائیل که از دستاورهای کشاورزی صهیونیستها در شکل کیبوتصها به وجد آمده و در نشریه علم و زندگی به توصیف آن پرداخته بود،نشد و به رغم سفر به فلسطین اشغالی و نوشتن«ولایت اسرائیل» یا عزرائیل!در دام این شیفتگی نیفتاد و بر خلاف جو حاکم بر محافل سیاسی چپ در میان روشنفکران معاصر،نخستین کسی بود که به نقد و بررسی و افشای ماهیت رژیم صهیونیستی پرداخت و آن را ساخته محافل امپریالیستی و کارتلهای نفتی غربی نامید.
مگر سادهتر از«قولوا لا اله الا الله تفلحوا» هم میشود مذهبی را تبلیغ کرد؟» به هر حال جلال حتی در همان دورانی هم که از افکار و عقاید«خانه پدری»دور شده بود،با توجه به ریشههای تربیت دینی و حفظ اصالتها و اخلاق مذهبی،از مفاهیم و نمودارهای والای اسلام،به عنوان سنتهای عمیق اجتماعی،دفاع میکرد و نهضت پانزده خرداد سال 14 و آشکار شدن چهره واقعی و ضد استبدادی مذهب،جلال را به طور کامل دگرگون ساخت و البته در جهان اسلام،این تنها جلال نیست که از گرایش مذهبی به گرایش غیر مذهبی روی آورده و پس از طی مراحل گوناگونی،دو باره و از نو به اصل خود بازگشته است.
بعدها دیدم که آقای افشار این داستان را در مجله خود-راهنمای کتاب-به طور کامل آورده است: «نویسندگی زندگی او بود."