ملخص الجهاز:
"هیچوقت در برج عاج نبود * «آل احمد در قامت یک استاد» در گفتوگوی یادآور با دکتر علی موسوی گرمارودی (به تصویر صفحه مراجعه شود) درآمد بیتردید محفل و مکتب آل احمد،جایگاه نشو و نمای چهرههای شاخصی بود که بعدها در عداد شعرا و نویسندگان نامدار انقلاب قرار گرفتند.
از همگامیها و همدلیهای او با مبارزات اسلامی چیزی به خاطر دارید؟ به نظر من آثار این گرایش از«خسی در میقات»شروع شد،یعنی وقتی ایشان این کتاب را درآورد،عدهای با تعابیری شبیه به اینکه«ایشان حاجی شده»و«مژدگانی که گربه عابد شد»و امثال اینها به ایشان طعنه میزدند،در حالی که نگاه آل احمد در «خسی در میقات»بیشتر اجتماعی است تا مذهبی،اما محال است که شما«خسی در میقات»را بخوانید و جاذبههای متافیزیک را در وجود آل احمد نبینید.
یادم هست که در منزل ایشان که برای ناهار میرفتیم و گاهی آقای براهنی هم بود.
جنابعالی در واپسین سالهای زندگی آل احمد تا چه حد او را از مرام کلیشهای روشنفکران این مرزوبوم،جدا میبینید؟ الان که فکر میکنم میبینم بزرگترین تفاوت آل احمد با دیگر روشنفکران این بود که هیچوقت در برج عاج نبود و تنها روشنفکری است که همواره در میان مردم زندگی میکرد و این لولیدن او را در میان مردم،در همه آثارش اعم از سفرنامهها و داستانهائی چون«خسی در میقات»،«مدیر مدرسه»و«نفرین زمین»میبینیم.
بلا تشبیه آل احمد از نظر اهمیتی که در نگاه مردم پیدا کرده بود، برای رژیم کسی چون امام خمینی در آن سالها بود که تعرض به ایشان،پیامدهای (به تصویر صفحه مراجعه شود) *4431.
حتی یادم میآید که مرحوم منتظرقائم چون از علاقه ایشان به من باخبر بود-چون خانم سیمین خیلی کم حاضر میشدند مصاحبه کنند-در آن زمان که مدیر کیهان فرهنگی بود،از من خواهش کرد که بروم و با ایشان مصاحبه کنم."